ویکتور گرینیارد (۱۸۷۱-۱۹۳۵)
محمود شریفی مقدم کاخکی • ۱ خرداد ۱۳۸۴ • دانش • شماره ۱۳۸۴ - بهارترجمه محمود شریفی مقدم کاخکی
ویکتور گرینیارد یکی از بزرگترین بنیانگذاران شیمی آلی سنتزی است. در سال ۱۹۰۰ او هالیدهای آلکیل منیزیم را که امروزه واکنشگرهای گرینیارد نامیده میشوند به جهان معرفی کرد. تعداد سنتزهای مهم و قابلتوجهی که با استفاده از واکنشگرهای مذکور انجام گرفت موجب شد تا جایزه نوبل شیمی سال ۱۹۱۲ به گرینیارد داده شود، او جایزه مذکور را با همکار فرانسوی خود پل ساباتیه تقسیم کرد.
فرانسوا اگوست ویکتور گرینیارد پسرتئو فیل هانری گرینیارد، در ۶ مه ۱۸۷۱ در شربورگ متولد شد. پدرش در کار ساخت کشتی بود و مادرش ماری هربر نام داشت. پدر گرینیارد که مردی ساده، احساساتی و خوشفکر بود و آرزوهای عالی برای پسرش در سر داشت، مکانی برای او در دانشسرای عالی به دست آورد، ولی به خاطر مخارج کمرشکن بازار جهانی سال ۱۸۸۹، دولتمردان پاریس، بورس تحصیلی دانشجویان را قطع کردند، در نتیجه ویکتور جوان مجبور شد تحصیلات خود را در جای دیگری به پایان برساند.
بدبختی بیشتری در کمین او بود، دومین مدرسه انتخابی ویکتور که مدرسه استثنایی در کلونی بود پس از دو سال تحصیل تعطیل شد و او به دانشگاه لیون رفت، در این دانشگاه خود را برای اخذ لیسانس ریاضی آماده کرد و پس از متوقف شدن تحصیلاتش برای انجام خدمت سربازی در سال ۱۸۹۴، به اخذ مدرک لیسانس نائل شد و با وجود بیزاری ابتدایی او از شیمی («پراکندگی و حفظی بودن شیمی مرا ترسانده بود») شغلی با عنوان کمک مدرس در گروه شیمی دانشگاه لیون را پذیرفت. پس از مدت کوتاهی همکاری با لوئی بوو، که هفت سال از گرینیارد بزرگتر بود و به خاطر کاهش استرها به الکلهای مربوطه با سدیم و اتانول معروف بود، کار طولانی و ثمر بخش خود را با آنتوان باربیه مدیر گروه شیمی آغاز کرد. ویکتور گرینیارد در سال ۱۸۹۸ به سمت مدیر کارهای علمی آزمایشگاهی برگزیده شد و در همین سال مقالات متعددی با همکاری باربیه در مورد مسائل مختلف شیمی فضایی منتشر کرد.
واکنشگرهای گرینیارد
مهمترین خدمت گرینیارد به علم شیمی مطالعه آلکیل هالیدهای منیزیم است که موضوع پایاننامه او بوده است. باربیه متوجه شده بود که تبدیل متیل هپتن اُ ن به دی متیل هپتن ا ُل به وسیله روی و ید و متان انجام پذیر نیست (واکنش زایتسف) ولی با استفاده از منیزیم و ید و متان با بهره کم انجامپذیر است. گرینیارد متوجه شد که باید ابتدا ترکیب آلی منیزیم واسط فرضی را تهیه کند. دی آلکیل و دی آریل منیزیمها را ِفِلکَ، واگا و لوهر مطالعه کرده بودند و این دانشمندان نشان داده بودند که ترکیبات مذکور به واسطه انحلالپذیری پایین، درحلالهای بیاثر، و اشتعالپذیری آنها در هوا و در کربن دیوکسید، نمیتوانند واکنشگرهای مناسبی برای سنتز مواد باشند. آلکیل هالیدهای روی را که فرانکلند تهیه کرده بود نیز همین اشکالات را داشت، در صورتی که آلکیل هالیدهای روی عموما به کندی در واکنشها شرکت میکردند. پاسخ روشن گرینیارد، آلکیل هالیدهای منیزیم بود.
اولین گزارش موفقیتآمیز جداسازی آلکیل هالید منیزیم (امروزه معروف به واکنشگر گرینیارد) در ۱۹۰۰ منتشر شد. مقالات مفصلتر در سال بعد به چاپ رسیدند و در ژوئیه سال بعد گرینیارد ازپایاننامه دکتری خود با عنوان «ترکیبات آلی منیزیم مختلط و کاربرد آنها درسنتز اسیدها، الکلها و هیدروکربنها» دفاع کرد. این اثر ارزنده که به تفصیل بیان شده بود مشتمل بر سنتز کربوکسیلیک اسیدها (اثر واکنشگر گرینیارد بر کربن دیو کسید)، الکلهای نوع دوم (اثر واکنشگر گرینیارد برآلد هیدها یا استرهای فرمیک اسید)، الکلهای نوع سوم (اثر واکنشگر گرینیارد برکتون یا استر) وهیدروکربنهای سیر نشده (اثر واکنشگر گرینیارد برالکلها) میشد.
اهمیت کار گرینیارد به سرعت مورد توجه واقع شد و خلاصه کارهای او در شماری از مجلات از جمله مجله وزین Chemisches Centallblat منتشر شد، افتخاری که بهندرت مشمول انتشارات دانشگاهی میشود. اثر گرینیارد از چنان اهمیتی برخوردار بود که در مدت چهار سال حدود دویست مقاله در باره ترکیبات آلی منیزیم انتشار یافت و تعداد آنها در اواخر ۱۹۰۸ متجاوز از ۵۰۰ مقاله بود.
در ۱۹۰۵ گرینیارد به مقام دانشیاری دانشگاه بزانسون رسید. چون درا ین دانشگاه امکانات پژوهشی محدود بود سال بعد به دانشگاه لیون بازگشت و در مطالعه شیمی ترپنها با باربیه همکاری کرد. در نوامبر ۱۹۰۹ گرینیارد به دانشگاه نانسی رفت و سال بعد مقام استادی شیمی آلی این دانشگاه را به دست آورد.
تحقیقات او در نانسی اهمیت ویژهای داشت زیرا نتیجه آن سنتز نیتریلها (از اثر واکنشگرهای گرینیارد بر
سیانوژن کلرید) و تهیه مشتقات آلی منیزیم ایندن، سیکلوپنتادی ان و فلوئورن (کاری که در نهایت به سنتز فولرنها منجر شد) بود.
به غیر از یک سال در دانشگاه بزانسون و ۱۰ سال در دانشگاه نانسی، گرینیارد بقیه دوران کاریاش را در لیون سپری کرد و با زن بیوهای به نام ماری بولان ازدواج کرد و صاحب پسری به نام روژه شد که بعدا شیمیدان شد.
دوران جنگ
وقتی جنگ جهانی اول آغاز شد گرینیارد داوطلبانه عازم جبهه شد و در آنجا دوباره به خدمت پرداخت. پس از آن دوباره به فعالیت علمی بازگشت و تولید تولوئن را در نانسی بررسی کرد. او سپس در دانشگاه سوربن روی ساخت جنگافزارهای شیمیایی کار کرد. در زمستان ۱۹۱۷-۱۹۱۸ به آمریکا فرستاده شد تا در تولید مواد منفجره و گازهای جنگی با آمریکاییها شریک شود.
آزمایش گرینیارد با ایپریت (گاز خردل) قادر بود ۰.۰۱ گرم گاز خردل را در یک متر مکعب هوا تشخیص دهد. پس از اتمام جنگ، گرینیارد به نانسی برگشت ولی بعد از شش ماه به واسطه با زنشسته شدن باربیه با عنوان استاد شیمی عمومی در دانشگاه لیون که مورد علاقه او بود مستقر شد، تا این زمان مزایای پژوهشهای گرینیارد در مورد واکنشگرهای گرینیارد، ترپنها، اوزونکافت، واکنشهای تراکمی ترکیبات کربنیل، کراکینگ هیدروکربنها با استفاده از آلومینیم کلرید و هیدروژن دار شدن کاتالیزی در فشار کم را دربرمیگرفت.
افتخارات و جوایز
گرینیارد در جریان زمینههای متنوع کاری خود افتخارات زیادی کسب کرد که از آن جمله میتوان جایزه کاهورس انستیتو فرانسه، مدال برتلو، مدال لاوازیه شیمیدانان فرانسه و مهمترین آنها، جایزه نوبل شیمی سال ۱۹۱۲ را نام برد که جایزه اخیر را سه ماه پس از ازدواج با اگوستین ماری بولان به دست آورد و آن را با پل ساباتیه تقسیم کرد. این جایزه جدالهای متعددی را برانگیخت، به طوری که گرینیارد احساس کرد، باید از باربیه به واسطه همکاری او در کشف ترکیبات آلی منیزیم قدردانی میشد. همچنین او اعلام کرد که جایزه سوئدی باید ابتدا به ساباتیه و ساندرنس داده میشد و سپس به من و باربیه تعلق می گرفت. گرینیارد نیز نسبت به حذف نام ژان باپتیست ساندرنس از جایزه نوبل به خاطر هیدروژن دار کردن کاتالیزی اعتراض کرد. افتخارات بیشتری نصیب او شد، از جمله در سال ۱۹۱۳ لقب شوالیه لژیون دونُر به او داده شد و در سال ۱۹۲۶ به عنوان عضو فرهنگستان علوم فرانسه انتخاب شد.
سالهای بعد
درخلال سالهای بعد، مقامهای متعددی در پاریس به گرینیارد پیشنهاد شد ولی او نپذیرفت زیرا معتقد بود که مسئولیتهای اداری چنین مقامهای معتبر اجرایی مانع تحقیقات او می شود. با وجود فشار زیادی که از کارهای پژوهشی گسترده و مسئولیتهای رسمی تحمل میکرد او تالیف ۱۵ جلد دستینه (هندبوک) با عنوا ن Traite de chimie organique را به عهده گرفت. گرینیارد در نظر داشت Traite de chimie minerale تالیف پل پاسکار را تکمیل کند اما تا سیزدهم دسامبر ۱۹۳۵ که گرینیارد فوت کرد، تنها جزئی از این کار عظیم انجام گرفته بود. بعد از گرینیارد این دستینه را لوکن و دوپان تکمیل کردند. گرینیارد از بیماری طولا نی رنج نبرد ولی پس از یک عمل جراحی و شش هفته بیماری (احتمالاً سرطان) دیگر به هوش نیامد.
گرینیارد پیش ازشروع تحقیقات روی شیمی ترپنها به مطالعه نامگذاری شیمی هدایت شده بود، او روی این موضوع مقالات متعددی منتشر کرد. در سال ۱۹۱۲ این شیمیدان به عنوان عضوی از کمیسیون نامگذاری شیمی آلی برگزیده شد. انتقادهای مبسوط او که در سالهای ۱۹۲۷ و ۱۹۲۸ منتشر شد اعتبار زیاد اتحادیه بینالمللی شیمی محض و کاربردی (آیوپاک) راثابت کرد.
اهمیت شرکت گرینیارد در سنتز مواد آلی چنان بود که باعث شد آرماند گوتیه در نطق افتتاحیه پنجاهمین سالگرد تأسیس انجمن شیمیدانان فرانسه، اکتشافات او را همراه با اکتشافات شارل فریدل و پل ساباتیه به عنوان سه مرد بزرگ شیمی فرانسه معرفی کند.
بسیاری از مواد و وسایل در شیمی آلی به گونهای به گرینیارد مربوط میشوند. به عنوان نمونه می توان به چگالنده بالن تهگرد و _t بوتانول و فنیل دی متیل کربینول اشاره کرد. مورد آخر را میتوان به عنوان محصول واکنش گرینیارد در نظر گرفت. گنجینه علوم فرانسه بعضی از نمونههای ابزار شیشهای نظیر بطریهای شستشو و همچنین نمونههایی از هگزاهیدروبنزو نیتریل، بنزوییک اسید اتن، فنیل، فنیل دی متیل کربینول، آلیل بنزن، تری متیل کربینول و غیره مربوط به گرینیارد را در آنجا نگهداری میکند.
منبع:
Chemistry in Britain, February 1987