توان
مجله کانون مهندسان ایرانی مقیم اتریش

نگرشی بر معادلۀ هزینه و سود برنامۀ هسته‌ای ایران برای فراهم کردن انرژی الکتریکی

دکتر بهروز بیات • ۲۴ آبان ۱۳۹۰ • دانششماره ۱۳۹۰ – پاییز

نگاهی به برنامۀ هسته‌ای ایران و مباحثات، مجادلات و مناقشات بین‌المللی معطوف به آن ناظر را برآن می‌دارد به سود و هزینۀ این برنامه برای ایران ، بویژه در دوران پسافوکوشیما بپردازد.

در سطور زیرین کوشش می‌شود سویه‌های گوناگون فن‌آوری هسته‌ای برای تولید انرژی الکتریکی را دقیق‌تر نگریست و سود و زیان آنرا سنجید. در بحث و گفتگو در این مورد معمولاً اهمیت جنبه‌های زیرین برای ایران برجسته می‌شوند:

  • آیا فن‌آوری هسته‌ای برای تولید برق اهمیت حیاتی دارد؟
  • می‌توان فناوری هسته‌ای را به عنوان موتور پیشرفت تلقی کرد؟
  • آیا فن‌آوری هسته‌ای پایه و مادر دیگر فن‌آوری‌ها است؟
  • غنی سازی اورانیم به خودکفایی در فرآوردن انرژی الکتریکی می‌انجامد؟
  • آیا تهیۀ برق هسته‌ای هزینۀ کمتری دارد و ارزان‌تر است؟
  • دیگر بودن ایران از کشورهای تولیدکننده برق هسته‌ای چیست؟
  • درسی از فاجعۀ فوکوشیما
  • نتیجه‌گیری: آیا ایران به نیروگاه های اتمی نیاز دارد؟

آیا فن‌آوری هسته‌ای برای تولید برق اهمیت حیاتی دارد؟

اگر فرض را براین بنا نهاده باشیم که فن‌آوری هسته‌ای برای کشور ارزش حیاتی داشته باشد و چشم‌پوشی از آن به سود آیندۀ کشور نباشد، دست برداشتن از آن می‌بایست به خوابیدن چرخ تولید، صنعت و اقتصاد کشور با پیامد هائی ناگوار برای شهروندان، بیانجامد.

اکنون نگاهی مختصر به آمار های در دسترس در مورد منابع انرژی ایران نشان می‌دهد:


منبع: بانک اطلاعتی دربارۀ انرژی و اقتصاد کشورها در وبسایت آژانس بین المللی انرژی اتمی IAEA [1]

از جدول بالا می‌توان برداشت کرد که ارزش انرژی‌زایی مطلق و نسبی منابع اورانیوم ایران بسیار پائین و برابر ۰٫۰۸ درصد منابع گازی، ۰٫۱۳ درصد منابع نفتی و حتی ۸٫۸ درصد منابع آبی کشور است. به عبارت دیگر ارزش انرژی‌زایی منابع اورانیوم ایران تقریباً در خور چشم‌پوشی است.

حجم منابع تأییدشدۀ گاز طبیعی در ایران ۲۹۶۰۰ میلیارد مترمکعب است.[۱۵] بر طبق آمار موجود دربارۀ میزان استخراج گاز در سال ۲۰۱۰ و مصرف در سال ۲۰۰۸ این منابع استخراج یا مصرف ایران را به ترتیب برای ۲۱۳ یا ۲۵۰ سال دیگر تأمین می‌کند. این البته یک ارزیابی لحظه‌ای است و باید با رعایت پویایی مصرف و بازار تصحیح یا تکمیل شود. مثلاً ایران در آینده نیاز به صادر کردن گاز طبیعی دارد که از راه افزایش استخراج می‌تواند صورت بگیرد.

از سوی دیگر ایران می‌تواند افزایش استخراج به قصد صادرات را تا حدودی از راه کاهش مصرف داخلی به میانجی صرفه‌جویی همراه با افزایش بازدهی وسایل مصرف‌کننده جبران کند. اگر به این واقعیت نگاه بیافکنیم که ایران هم به لحاظ مطلق و هم سرانه پس از ایالات متحدۀ آمریکا و روسیه سومین مصرف‌کنندۀ گاز طبیعی جهان است (جدول زیر) در می‌یابیم که پتانسیل کاهش مصرف درونی بسیار بالا است.


منبع: www.welt-auf-einen-blick.de/energie/erdgas-verbrauch.php

مصرف کل و مصرف سرانه ایران بالاتر از کشورهای بسیار پیشرفتۀ صنعتی مانند ژاپن و آلمان (۱٫۴۲ و ۱٫۲۴ برابر) است.

به نظر می آید که در ایران اصرافی بزرگ در مصرف گاز طبیعی صورت می‌گیرد. از راه افزایش بازده دستگاههای برقی، واقعی کردن قیمت گاز و تغییر الگوی مصرف شهروندان می‌توان بدون افزایش شدید استخراج برای مدتی طویل هم مصرف و هم صادرات را تأمین کرد.

در آنچه رفت نقشی را که انرژی‌های تجدیدپذیر مانند خورشید و باد در آینده خواهند داشت مد نظر قرار نگرفته‌اند. حال آنکه اینها منابع اصلی در آینده‌ای نه چندان دور خواهند بود. مقدار انرژی خورشیدی که روزانه بر یک مترمربع خاک ایران می‌تابد در متوسط سالیانه‌اش ۱۸۰۰ kWh/d است- منبعی بی‌انتها.

می‌توان فن‌آوری هسته‌ای را به عنوان موتور پیشرفت فنی و صنعتی تلقی کرد؟

گاهی ابراز می‌شود که ایران در اثر به‌کاربردن انرژی هسته‌ای، بویژه غنی سازی اورانیوم، موتور پیشرفت را به کار می‌اندازد به طوری که کشور را با جهشی معادل چندین دهه به پیش می‌راند.

این درست است که تأمین برق از پیش‌نهاده‌های تکامل و پیشرفت فنی و صنعتی است. اما آنجا که برق کاربرد می‌یابد، کاربرد مربوط نمی‌پرسد که منشأ این برق چیست. فرض کنیم که ایران با وجود شرایط نامناسب پیرامون به غنی‌سازی دست یازد و به اندازۀ نیازش برق تولید کند. در چنین حالتی برای فن یا صنعتی که این برق را به کار می‌برد منشأ برق چه از یک نیروگاه اتمی باشد یا گازی یا هر روش دیگر از اهمیتی ویژه برخوردار نیست. دو فن‌آوری نامبرده دو روش متعارف امروزی هستند- و در برق هسته‌ای رازی نهان نهفته نیست.

آیا فن‌آوری هسته‌ای پایه و مادر دیگر فن‌آوری‌ها است؟

اکنون بسنجیم که ایا فن‌آوری هسته‌ای یک تکنولوژی مادر و از اینروی پایۀ دیگر فن‌آوری‌هاست؟

اصولاً فن‌آوری هسته‌ای دو دسته کاربرد دارد:

  • تهیۀ انرژی
  • دیگر کاربردهای گوناگون مرکب از صنعت، پزشکی،کشاورزی، دامداری، محیط زیست، آب‌شناسی، تحقیقات علمی، باستان‌شناسی، جرم‌شناسی و …

فرآوردن انرژی خود دوسویه دارد: الف) آزادسازی ناگهانی انرژی که در بمب اتمی تحقق می‌یابد ب) آزادسازی آهسته و کنترل‌شدۀ انرژی که در نیروگاههای اتمی شکل می‌یابد.

دو دسته کاربردِ یادشده با هم مقطع مشترکی بسیار خرد دارند. هر دو دسته کاربرد نیاز به اورانیوم غنی‌شده دارند- یکی مقادیری زیاد برای نیروگاه هسته‌ای و دیگری به‌مراتب کمتر برای راکتور‌های پژوهشی. مثلاً راکتور یک نیروگاه هسته‌ای را نمی‌توان برای تولید رادیونوکلیدها به کار برد.

بر خلاف پاره‌ای تصورات فن‌آوری هسته‌ای نه یک تکنولوژی مادر و نه یک فن‌آوری کلیدی است. دوران شکوفایی‌اش بازمی‌گردد به سال‌های پس از جنگ جهانی دوم تا حدود سال‌های پایانی دهۀ هفتاد میلادی قرن پیش. در این دوران نخست کشورهایی که برای تکامل جنگ‌افزارهای هسته‌ای هزینه‌های هنگفتی را متحمل شده بودند، بر آن شدند که این فن‌آوری را برای اهداف صلح‌آمیز نیز به کار ببندند. پیامد چنین تصمیم سرازیر شدن منابع مالی باز هم بیشتر در این بخش و بنیانگذاری انستیتوها و نهادهای بیشمار پژوهشی و تکاملی معطوف بدان شد. این بنیادها به سویه‌های گوناگون فن‌آوری هسته‌ای پرداختند. اما امروزه فن‌آوری هسته‌ای نه یک تکنولوژی مادر، نه یک فن‌آوری کلیدی است و در قلۀ دانش و فنون معاصر جای ندارد.
نگاهی به وبسایت‌های نهادهای پژوهشی نامدار در جهان نشان می‌دهد که در سال‌های دهۀ ۵۰ قرن پیش به هدف پژوهش و تکامل در قلمرو هسته‌ای برپا شده اند نشان می‌دهد که با چه شدت و وضوحی سهم پژوهش‌های هسته‌ای در آنها کاهش یافته و به حاشیه رانده شده‌اند.

اشاره‌ای به فعالیت‌های علمی دو نمونه از نهادهای پژوهشی در ا. م. آمریکا و دو نمونه در آلمان وضعیت موجود را به خوبی تصویر می‌کند. در همۀ موارد آشکارا سهم شدیداً کاهش‌یافته پژوهش‌های هسته‌ا‌ی به نمایش گذاشته شده‌اند: این چهار نهاد پژوهشی عبارتند از لابراتوار ملی آرگن Argonne National Laboratory [2]، لابراتور ملی بروکهاون Brookhaven National Laboratory [3] در ا.م.امریکا و مرکز پژوهش های هسته ای یولیش Kernforschungszentrum Jülich [4] و مرکز پژوهش‌های هسته‌ای کارلزروهه Kernforschungszentrum Karlsruhe [5] در آلمان

  • لابرتوار ملی بروکهاون در سال ۱۹۴۶ با شرکت معتبرترین دانشگاههای ساحل شرقی ا.م. آمریکا با هدف پژوهش در علوم و فنون هسته‌ای بنا نهاده شده است. این نهاد اکنون دارای ۱۴ دپارتمان است که هیچ‌یک از آنها منحصراً به فن‌آوری هسته‌ای نمی‌پردازد. در میان پنج موضوع پژوهشی مرجح‌اش تنها یکی به فن‌آوری هسته‌ای می‌پردازد آنهم به موضوعی که با تهیۀ انرژی ربطی ندارد.
  • مرکز پژوهشی یولیش، پیشتر مرکز پژوهش‌های هسته‌ای یولیش در سال ۱۹۵۳ تأسیس شده است و تا سال ۱۹۷۰ منحصراً به پژوهش‌های هسته‌ای می‌پرداخته است. از این تاریخ به بعد کانون فعالیت‌اش بیشتر و بیشتر به سوی موضوعات مطرح امروزی جابجا شده است. این مرکز دارای دو رأکتور هسته‌ای بوده است. در حال حاضر از میان هشت دپارتمان‌اش تنها یکی به موضوع هسته‌ای می‌پردازد. این مرکز به یک سری فن‌آوری‌های کلیدی نیز می‌پردازد که در میان آنها از فن‌آوری هسته‌ای نامی برده نشده است.

برای دو نهاد نامبردة دیگر در بالا وضعیت کم وبیش شبیه این دو است.گاهی نیز صحبت از اینست که تکنولوژی هسته‌ای نیاز به کیفتیتی درسطحی بالا دارد و می‌تواند سرمشقی برای دیگر بخش‌های صنعت در ترویج کیفیت‌پردازی شود.

این درست است که صنعت هسته‌ای باید وسواسی زیاد در کیفیت مصالح، اجزاء و روندها به خرج دهد. اما این از نظر تاریخی اثبات نشده است که کشورهایی که دارای فن‌آوری هسته‌ای هستند الزاماً در بخش‌های دیگر صنعت هم دارای کیفیت‌پردازی مناسب باشند. نمونه‌های پاکستان، کره شمالی و روسیه نشان می‌دهد که- بویژه روسیه که جزء نخستین کشور‌هایی است که نیروگاه هسته‌ای ساخته است- کیفیت فرآورده‌هایشان غالباً پایین و در خور رقابت در بازار جهانی نیستند. به عبارت دیگر مادامیکه صنعت هسته‌ای در جزیره‌ای جدا از دیگر بخش‌های صنعت و بدون رابطۀ ارگانیک با آن رشد کند، منشأ چندان اثری در آنها نخواهد بود و به خودی خود باعث بهتر شدن کیفیت‌شان نمی‌شود. امّا در حالتی که بخش‌های گوناگون صنعت در ارتباط با یکدیگر و به طور همدوش (کوهرانت coherent) رشد کنند می‌توان انتظار داشت که وابستگی متقابلشان انگیزه و فشاری برای کیفیت‌پردازی پیشرفته در همة بخش‌های صنعت ایجاد کند.

آیا غنی‌سازی اورانیوم به خودکفایی می‌انجامد؟

غنی‌سازی می‌تواند در شرایطی معین وسیله‌ای باشد برای خودکفایی در عرصۀ فراهم آوردن انرژی الکتریکی. نگاهی بیاندازیم به این امر در مورد مشخص ایران.

بدون اینکه وارد جزئیات بحث دربارۀ این مهم شوم که آیا در دوران گسترش تقسیم کار جهانی و به همراهش جهانی‌شدن تکیه بر خودکفایی تا کجا و تا چند باید مورد تأکید قرارگیرد در مورد ایران می‌توان گفت:

نیروگاههای هسته‌ای عموماً و تأمین امنیت همه جانبه‌شان خصوصاً اموری بسیار پیچیده و حساس‌اند. انتظار کیفیتی بالا از اجزاء و مصالح آن برای نگهداری کاربرد اطمینان‌بخش و کارایی پایدارشان در زیر شرایط فوق‌العادۀ حاکم در درون و پیرامون نیروگاه از ملزمات بهره‌گرفتن از آنهاست. پیامدهای چنین چشم‌داشتی عبارتند:

  • فرآوردن این قطعات و مصالح به دانش، تجربه و مهارت پیشرفته‌ای در دانش، تکنیک و صنعت ایران نیاز دارد، وضعیتی که حتی میان مدت نیز دست‌یافتنی نیست. از اینروی ایران تا مدتی مدید وابسته به وارد کردن این فرآورده‌ها از خارج خواهد ماند. وابستگی ایران از روسیه در طول پانزده سال اخیر که با وجود بدپیمانی و تعویق انداختن آگاهانۀ پایان پروژه نیروگاه بوشهر تائیدی است بر این مدعا.
  • حال اگر فرض را براین نهیم که ایران بتواند موانع فنی برای غنی‌سازی اورانیوم در مقیاس صنعتی و در خور رقابت در بازار جهانی را، با وجود بستر نامساعد سیاسی، از سر راه خود بردارد – امری که بسیار نامحتمل به نظر می‌آید- باز هم ایران به علت بضاعت کم در منابع اورانیوم بزودی به خارج وابسته خواهد شد. برابر با اطلاعاتی که در وبسایت آژانس بین‌المللی انرژی اتمی IAEA به نقل از داده‌های دولت ایران مندرج است، ذخایر محرز اورانیوم ایران ۳۰۰۰ تن و و ذخایر محتمل ۲۰۰۰۰-۳۰۰۰۰ تن برآورد می‌شود.[۱] اکنون ببینیم چنین ذخایری تا چه مدت مصارف اورانیوم برنامۀ هسته‌ای ایران را تأمین می‌کنند: هدف اعلام‌شدۀ دولت ایران تهیۀ ۲۳۰۰۰ مگا وات توان الکتریکی است که به معنای احداث تقریبأ ۲۳ نیروگاه هسته‌ای است. حالا فرض کنیم که ایران ۲۰ نیروگاه اتمی بسازد و به‌کار اندازد. هریک از این نیروگاهها سالیانه نیاز به تقریباً SWU 100000 (واحد کار جداسازی) که تقریباً معادل ۱۵۰ تن [۶] اورانیوم است، دارد. در چنین حالتی ذخایر محرز ایران تنها برای یک سال برنامۀ هسته‌ای کشور کفایت می‌کند.
  • اگر حتی فرض را خوشبینانه بر این نهیم که ذخایر ایران ۲۰۰۰۰-۳۰۰۰۰ تن باشد باز هم این منابع تنها برای ۱۰-۱۵ سال مصرف نیروگاههای در نظر گرفته شده برای برنامۀ هسته‌ای ایران کفایت می‌کند. پس از گذست این دوره ایران ناچار است اورانیوم از خارج وارد کند. اما می‌دانیم که میانگین عمر نیروگاههای اتمی ۴۰-۵۰ سال است. معنای وارد شدن به چنین فازی اینست که ایران به وضعیتی می‌غلتد که به کمک غنی‌سازی قصد دوری جستن از آن را داشت.
  • چنانچه ایران به برنامه‌ای کوچکتر اکتفا کند در چنین صورتی تولید اورانیوم غنی‌شده باز هم کمتر مقرون‌به‌صرفه خواهد بود زیرا که در جهان امروز تولید خرد هرگز به لحاظ اقتصادی سودآور نیست. برای نمونه شرکت یورنکو Urenco که یک شرکت چند ملیتی در قلمرو غنی‌سازی است به تنهائی ۲۳ درصد نیاز بین‌المللی اورانیوم غنی شدۀ ۱۷ کشور جهان را تأمین می‌کند.[۷] در چنین بازاری رقابت آسان نیست.

آیا برق هسته‌ای ارزانتر است؟

یک پرسش بسیار مهم اینست که ایا اصولاً فرآهم کردن برق هسته‌ای ارزانتر از دیگر روش‌هاست.

فاکتور های تعیین‌کنندۀ بهای برق به ترتیب زیراند:

سرمایه‌گذاری آغازین: ساختمان یک نیروگاه اتمی با توان ۱۰۰۰-۱۲۰۰ مگاوات در حدود ۴-۵ میلیارد هزینه برمی‌دارد (هزینۀ ساختمان نیروگاه اتمی‌ای که هم اکنون در فنلاند در دست ساختمان است با برآورد اولیۀ ۳٫۵ میلیارد یورو تا به حال از ۵٫۵ میلیارد فزونی یافته است).

هزینۀ ساختمان یک نیروگاه گازی ۹۰۰ مگاواتی در ترکیه ۵۰۰ میلیون یورو برآورد شده است[۸] با زمان ساختمان بسیار کوتاه‌تر. نتیجه اینکه با هزینۀ سرمایه‌گذاری برای ساختمان یک نیروگاه اتمی تقریباً ۸ نیروگاه گازی با همین جمع توان الکتریکی می‌توان ساخت.

برابر با برآوردهای شرکت های ارزیابی مالی Rating Agency استاندارد و پورز [۱۶] و مودی [۱۷] و [۱۸] سرمایه‌گذاری لازم برای تهیۀ هر کیلووات توان الکتریکی برای نیروگاههای جدید در ا.م. آمریکا ۴۰۰۰-۷۵۰۰ دلار برآورد شده است. در مقام مقایسه همین سرمایه‌گذاری برای تولید به کمک نیروگاه گازی ۸۰۰-۱۲۰۰ دلار است. یک گزارش کارشناسی به گنگرۀ ا.م. آمریکا نیز هزینه‌های سرمایه‌گذاری برای نیروگاه‌های موجود اتمی و گازی را به ترتیب رقم ۳۹۳۰ دلار/کیلووات و ۱۱۶۰ دلار/کیلووات تخمین زده است.[۱۳] داده‌های ارائه شده در گزارشی از آژانس بین‌المللی انرژی اتمی [۱۱] نیز بر این اشارت دارند.

آیا قیمت اورانیوم در بازار جهانی پایین می‌ماند؟

گفته می شود که بالا رفتن قیمت نفت بکاربردن اورانیوم را اقتصادی می‌کند. انگار که جزیره‌ای در جهان برای اورانیوم تعبیه می‌شود که بهای آن را از کنش و واکنش‌ها و نوسانات بازار جهانی انرژی مصون نگهدارد. بدیهی است که تا آیندۀ قابل پیش‌بینی، بهای انرژی از طریق مهمترین حامل آن یعنی سوخت‌های فسیلی، بویژه نفت، تعیین می‌شود. افزایش شدید قیمت اورانیوم در سال‌های اخیر- باوجود تقاضای پایین- گواهی براین مدعا است (لطفأ به نمودار زیر که افزایش بهای اورانیوم را در سالهای اخیر نشان می‌دهد توجه کنید).[۱۰]

سرمایه‌خوری بالا و کارزایی پایین

از دیگر سوی میزان کارزایی درصنعت هسته‌ای برای فرآوردن برق پایین است. مثلاً در ایالات متحدۀ آمریکا در ۱۰۴ نیروگاه هسته‌ای تنها ۳۰۰۰۰ نفر بکار گمارده شده‌اند، یعنی تقریباً بطور متوسط هر نیروگاه ۳۰۰ فرصت کاری فراهم کرده است. در کشوری چون ایران که سالانه شمار بزرگی از جوانان جوینده به بازار کار روی می‌آورند چنین سرمایه‌گذاری کلانی برای این تعداد کم فرصت‌های کاری توجیه‌شدنی نیست.

دیگربودن ایران نسبت به کشور‌های تولیدکننده برق هسته‌ای چیست؟

برابر با داده های IAEA [11] امروزه در جهان ۴۳۷ نیروگاه اتمی در ۳۱ کشور وجود دارند. از این میان ۲۶۰ نیروگاه در کشورهای دارندۀ جنگ‌افزارهای هسته‌ای (پاره‌ای از آنها جزو شوروی سابق بوده‌اند) برپا هستند که این خود ۵۹ درصد کل نیروگاههای هسته‌ای را تشکیل می‌دهند.

۳۰ درصد دیگر نیز در شش کشور ژاپن، کره جنوبی، آلمان، کانادا، سوئد و اسپانیا برپا شده‌اند. پنج تا از این شش کشور به لحاظ منابع انرژی کم بضاعت‌اند. از اینرو انگیزۀ بکاربردن انرژی هسته‌ای از جمله از این انگیزه نشأت می‌گیرد که با چندگونه کردن منابع انرژی از ضربه‌پذیری استراتژیک خود بکاهند. در میان این شش کشور تنها کانادا دارای منابع بزرگ از جمله اورانیوم است.

در واقع تقریباً همۀ این ۳۱ کشور به استثناء ایالات متحدة آمریکا، روسیه و کانادا دچار کمبود منابع انرژی بومی هستند.

درسی از فاجعۀ فوکوشیما

حادثه‌ای یا بهتر بگوییم فاجعه‌ای که در ۱۱ مارس در ژاپن رخداده است در واقع نقطۀ عطفی در رویکرد جهان به فناوری هسته‌ای برای تهیۀ انرژی است که آنرا می‌توان درخور سنجش با رخداد ۱۱ سپتامبر در ایالات متحدة آمریکا در گسترۀ سیاست جهانی قلمداد کرد. ۱۱ مارس در فوکوشیما نشان داد که چگونه یک ابرقدرت تکنولوژیکی چون ژاپن در برابر حملات توأمان طبیعت و تکنیک خلع سلاح شده است.

در سال‌های واپسین موضوع حدت یافتن اثرات زیست محیطی گاز‌های گلخانه‌ای به طرفداران انرژی هسته‌ای نوید یک رنسانس هسته‌ای را می‌داد. اما اکنون به نظر می‌آید که که این زایش نوین پایانی ناگهانی یافته باشد. کشورهایی مانند آلمان، ایتالیا و سویس با انرژی هسته‌ای سر وداع دارند و دولت ژاپن نیز اعلام کرده است که در برنامۀ هسته‌ای‌اش بازنگری می‌کند. از ۵۴ نیروگاه ژاپن در حال حاضر تنها ۱۸ دستگاه کار می‌کنند. موج مخالفت با برق هسته‌ای به افکار عمومی فرانسه نیز سرایت کرده است.

تحت چنین شرایطی باز هم کمتر توجیه‌پذیر است که ایران علیرغم شرایط سیاسی نامناسب، بر ادامۀ برنامۀ گستردۀ هسته‌ای خود اصرار دارد. وقتی که حتی کشوری چون ژاپن که به عنوان نمونۀ کیفیت، وجدان مسئولیت و دقت نتواند بر این فن‌آوری غلبه کند، بدیهی است که کشوری چون ایران، بدون اینکه به لحاظ انرژی اضطراری در کارش باشد، خود را به مخاطره می‌اندازد.

در مورد نیروگاه اتمی بوشهر باید بیشینه‌ترین احتیاط را به کار برد. این نیروگاه به علل زیرین در وضعیتی بسیار ضربه‌پذیرتر از نیروگاه فوکوشیما به سر می‌برد:

  • فن‌آوری مختلط آلمانی-روسی در هر حال افزایندۀ امنیت نیست.
  • ژاپن در ستیغ تکنولوژی جهان قرار دارد. فرهنگ کیفیت و روش‌های کیفیت‌پردازی تولیداتش زبانزد خاص و عام است. بسیاری از کشورهای پیشرفتۀ جهان در این عرصه به تقلید از ژاپن برخاسته‌اند به اندازه‌ای که در صنعت اصطلاحات ژاپنی در قلمرو کیفیت پردازی مستقیمأ وارد ادبیات رایج شده‌اند. نظم و ترتیب و انضباط مردم و وظیفه‌شناسی در جامعۀ ژاپن نیز شهرۀ آفاق است. از سوی دیگر ایران و روسیه به مثابه طرف‌های دخیل دو کشوری هستند که در بهترین حالت در حد متوسط پیشرفت تکنولوژیکی بسر می‌برند و همراه آن از سطحی نسبتأ نازل از فرهنگ کیفیت‌پردازی برخوردارند.
  • مصالح و اجزاء بکاربرده شده بخشاً متعلق به ۳۵ سال پیش‌اند و نتیجتاً با استانداردهای امروزی هم‌پوشی ندارند. فزون بر این، این مصالح و قطعات در این سال‌ها دچار فرسودگی طبیعی شده‌اند. بکارگرفتن آنها برای ۴۰ سال آینده در خود درجۀ بالایی از مخاطرات بالقوه نهفته دارد.
  • تحریم‌های بین‌المللی، بویژه غربی، فرصت دست‌یابی به قطعات مدرن را از ایران ربوده است.
  • تعویق مکرر اتمام ساختمان و بکاراندازی نیروگاه بوشهر به مدت ۳۵ سال در مجموع و ۱۶ سال از سوی روسها استمرار فعالیت شخصی مهندسان و تکنیسین‌هارا از میان برده و مسئولیت فردی در قبال سوانح را به محاق برده است.

نتیجه‌گیری

تعقیب برنامۀ گستردۀ هسته‌ای نه همسو با منافع اقتصادی و نه در جهت حفظ امنیت شهروندان در برابر سوانح احتمالی ناشی از فن‌آوری هسته‌ای است. حتی اگر مشکلات سیاسی معطوف به غنی‌سازی اورانیوم را نادیده بگیریم هنوز هم نظر به کنترل ناپذیری فن‌آوری هسته‌ای صلاح ایران در چشم‌پوشی از آن است.

منابع:

• همه‌ی نوشته‌های دکتر بهروز بیات

دیدگاه خود را بیان کنید.