دیروز، امروز، فردا
مهدی رحیمی نصر • ۱ اردیبهشت ۱۳۸۸ • سرمقاله • شماره ۱۳۸۸ - بهاربیش از یک قرن از جنبش مشروطه خواهی و همینطور بیش از پنج دهه از کودتا ۲۸ مرداد میگذرد، شاید در نگاه اول سخن گفتن از این حوادث تاریخی تکراری به نظر آید اما مگر نه اینکه گفته میشود تاریخ هر پدیدهایی بخشی از هویت آن پدیده است مگر می شود بدون شناخت تاریخ یک پدیده و یا حتی یک شی به شناخت کامل از آن دست یافت؟
آنچه مسلم است ایران و هویت ایرانی نیز از این قایده جدا نیست و تاریخ ایران بخشی از هویت یک ایرانی است و در همین راستا نیز آینده ایران و ایرانیان نیز به همین چگونگی شناخت و ارتباطی که با تاریخ خود برقرار میکنند بستگی تام دارد. بنابراین میتوان گفت پیوندهای اجتناب ناپذیری بین حوادث دیروز و امروز هر کشوری وجود دارد که بخشی از هویت مردمان آن سرزمین است.
از این روآنچه دریک قرن پیش میان مشروطهخواهان و مشروعهخواهان روی داد و همینطور اتفاقاتی که بین گروههای مرجع جامعه در جنبش ملی شدن صنعت نفت ویا کودتای ۲۸ مرداد روی داد بخش مهمی از حوادث دیروز تاریخ کشور ماست که امتداد آنها تا به امروز کشیده شده است و سایه آنها هنوز هم بر سر هویت ما سنگینی میکند براین اساس یکی از سئوالاتی که همچنان مطرح است آنست که چگونه ما ایرانیان میتوانیم مسئله مشروطه و مشروعه را بعد از بیش از یک قرن حل و فصل نماییم؟
اگر فرضیه تکرار چند باره تاریخ در عرض یک یا دو قرن گذشته کشورمان فرضیه درستی باشد و قابل اثبات، پس چگونه است که ما ایرانیان که می گویند “هنر نزد ما است و بس” و البته از باهوشترین ملل جهان هستیم و بخشی از تمدن جهانی را مدیون تاریخ ایران و خدمات ایرانیان به جهان علم و دانش و فرهنگ میدانیم، اینگونه خودمان وتاریخمان را تکرار میکنیم؟
مگر نه اینکه دارالفنون حتی قبل از مشروطه یعنی حدود یک ونیم قرن پیش توسط امیرکبیر پایه گذاری شد و جالب اینکه هفت استاد اصلی این اولین دانشگاه معاصر ایران و حتی خاورمیانه ازهمین کشور اتریش به خدمت گرفته شدند، پس چگونه است ما پس از حدود ۱۷۰ سال هنوز یک دانشگاه جامع و مرجع نه تنها در سطح آسیا که در سطح خاورمیانه هم نداریم و در هیچ دورهایی در طی یک صد سال اخیر استادان ایرانی دانشگاههای ایران موفق به نامزدی دریافت جوایز نوبل علمی هم نشدهاند.
آیا ما ایرانیان در تاریخ معاصر خود در تمامی مباحث تمدنیمان از فرهنگ گرفته تا اجتماع از سیاست گرفته تا اقتصاد و البته علم و دانش به اندازهایی که مدعی هستیم، حرکت رو به جلو داشته ایم؟ اگر داشتهایم آیا این حرکت رو به جلو برای زمانی بیش از یک صد سال با استعداد و هنری که نزد ما ایرانیان است هماهنگی و سازگاری دارد؟
بیاییم تعارف را کنار بگذاریم و تاریخمان را از مراجع مختلف تاریخی داخلی و خارجی دوباره و چندباره مرور کنیم و همینطور تاریخ کشورهای همرده و هم دورهایی خودمان را نیز، کجای مسیر را درست حرکت نکردهایم که همچنان دوره می کنیم خودمان را از دیروز تا به امروز و شاید حتی، فردا را؟