سخن سردبیر
سهیل خسرویپور • ۱ خرداد ۱۳۸۹ • سرمقاله • شماره ۱۳۸۹ - بهارانسان همواره در زادروزش سرشار از پرسشهای گوناگون میشود. پرسشهایی که معمولاً از «چرایی» و «چگونگی» میپرسند. مثلاً از خود میپرسد: «چرا زندگی میکنم؟» یا «چه باید بکنم؟». امسال پانزدهمین سالگرد انتشار توان را در پیش داریم و زمان مناسبی است که دوباره به «چرایی» و «چگونگی» توان بپردازیم.
توان مجلهای است که کانون مهندسان ایرانی مقیم اتریش منتشر میکند. یعنی مجلهای که از سوی بخشی از مهاجران در کشور میزبان منتشر میشود. حال پرسش این جاست که چرا باید توان و مجلههایی مانند آن منتشر شوند؟ و چنین مجلههایی چه کارکردی خواهند داشت؟
به اعتقاد من چاپ چنین مجلههایی از سوی گروههای مهاجر میتواند تأثیر شگرفی در راه ایجاد همگرایی [Integration] میان مهاجران و جامعه میزبان داشته باشد. مسلما این تأثیر دو سویه و هم بر مخاطبان مهاجر و هم بر مخاطبان جامعه میزبان خواهد بود. چرا چنین ادعایی دارم؟ به طور خاص به مجلههای ایرانی میپردازم و تأثیر اجمالی وجود چنین مجلههایی را بر خوانندگان گوناگون آن برمیشمرم. مخاطبان یک مجله ایرانی را شاید بتوان به شش دسته کلی تقسیم کرد.
دستهٔ نخست ایرانیان نسل اولی هستند که به اتریش مهاجرت کردهاند و اکنون در این کشور مشغول به کار هستند. مجلههای ایرانی میتوانند ریشهها و خاطرههای آنان را زنده نگهدارند و آنها را از دچار شدن به دوگانگی در محیط میزبان ایمن سازند.
دسته دوم ایرانیان نسل اولی هستند که به اتریش مهاجرت کردهاند اما هنوز با مشکلهای اقامتی، کاری و فرهنگی روبرو هستند. مجلههای ایرانی میتوانند آنها را به زبان فارسی با فرهنگ و قوانین اتریش آشنا سازند و به آنها چگونگی یافتن کار یا شرایط اقامتی بهتر را بیاموزند.
دسته سوم گروههای تخصصی مهاجران مانند مهندسان، پزشکان، تاجران و… هستند. مجلههای ایرانی به این دسته از افراد اطلاعات تخصصی رشتهٔ خود در اتریش و نیز شرایط بازار کار اتریش در رشته مربوطه را ارایه خواهند داد. همچنین این مجلهها میتوانند این افراد را با دیگر متخصصین همتخصصشان آشنا سازند.
دسته چهارم دانشجویان ایرانی هستند که برای تحصیل به اینجا آمدهاند. مجلههای ایرانی به این افراد قوانین و شرایط تحصیل، چگونگی گرفتن کمک هزینهٔ تحصیلی و راههای برخورداری از زندگی بهتر در دوران تحصیل و پس از آن را خواهند آموخت.
دسته پنجم فرزندان ایرانیان نسل اول یا به اصطلاح نسل دومیها هستند. این افراد میتوانند از طریق مجلههای ایرانی با سرزمین والدین خود آشنا شوند و با آگاهی از ریشههای خود اعتماد به نفس مناسبی به عنوان فرزند یک خارجی در جامعه اتریش داشته باشند.
دسته ششم اتریشیهایی هستند که با ایرانیان در ارتباطند و مجلههای ایرانی به دستشان میرسد. مسلماً این مجلهها میتوانند با آشنا ساختن آنها با ایران و ایرانیان، همسانیهای موجود را نمایان سازند و از بدگمانیهای احتمالی بکاهند.
به طور کلی از یاد نباید برد که همواره یکی از دلایل اصلی سوءتفاهمهای موجود در بین مهاجران و میزبانان عدم شناخت آنها از یکدیگر و نیز از خویشتن است که مجلهها میتوانند به خوبی این خلاء را پر کنند. در اینجاست که بحث «چگونگی» مطرح میشود و این پرسش به میان میآید که مجلهای که بخواهد چنین تاثیرهایی بر مخاطبانش بگذارد باید چه ویژگیهایی داشته باشد؟ بدیهی است که پرداختن به هر یک از این گروههای مخاطب با توجه به تفاوت نیازها و خواستهای آنها ویژگیهای خاص خود را میطلبد و پرداختن به همه آنها در یک مجله اگر ناممکن نباشد بسیار مشکل خواهد بود. بنابر این بهترین راه برگزیدن یکی از دستههای مخاطبان و تطبیق مجله با خواستها و نیازهای افراد آن دسته است. اما کدام دسته را برگزینیم؟ پاسخ به این پرسش بسیار دشوار است و حداقل در کانون مهندسان ایرانی مقیم اتریش قدمتی۱۵ ساله دارد. به گمان من آنچه که پاسخ به این پرسش را دشوار میکند، نبود نشریههای ایرانی دیگر در اتریش است که هر کدام دستهای از مخاطبان را پوشش دهند. درواقع با توجه به تنها بودن توان در این عرصه، امکان کنار گذاردن برخی از گروههای مخاطب عملاً از توان گرفته شده است. شرایطی که مسلماً به افزایش کیفیت توان کمکی نخواهد کرد. جان کلام این که راه افزایش کیفیت توان را انتخاب مخاطبان خاص و این انتخاب را در گرو انتشار مجلههای دیگر ایرانی میدانم.