بومی سازی گونههای بشر
نصیر زرینپناه • ۱ اردیبهشت ۱۳۸۶ • دانش • شماره ۱۳۸۶ - بهارمقدمهای بر زمینههای اجتماعی مؤثر در پیدایش معماری در دوران پیش از تاریخ
زمانی که نظریهپردازان دربارهی ریشههای پیدایش معماری تحقیق میکنند، تمرکز اصلی خود را بر روی مطالعه ساختار کلبههای اولیه ی بشری (تصویر شماره ۱) قرار میدهند و تلاش میکنند تا اصول زیباییشناسانه را از چنین مفروضاتی استخراج نمایند. ویتروویوس۱ (معمار رومی قرن اول قبل از میلاد) به شخصه از این چارچوب فراتر میرود. اگرچه که او به تأثیر مصالح ساختمانی موجود بر شکل خانهها آگاه است، ولی منشأ معماری را وابسته به شکلگیری نخستین کولونیهای اجتماعی میداند، جایی که با ابداع اتفاقی آتش، تکامل زبان و معماری با سرعت افزونتری صورت میپذیرد، و در نهایت زمینه برای ظهور تغییرات عمیق در طبقات اجتماعی فراهم میآید. در ادامهی این مطلب، تلاش میشود تا به اختصار، به ریشههای پیدایش معماری با نگرشی معطوف به زمینههای اجتماعی آن پرداخته شود.
دو کارکرد معماری
در ابتدا دو کارکرد اساسی اما متفاوت وجود داشته که در نخستین ساختمانها به انسانها عرضه شدهاند. اولین کارکرد که سابقهای طولانیتر دارد، به نحوهی برخورد انسانها در مقابله با هوای سرد و طوفانی (تصویر شماره ۲) مربوط میشود. برای رفع این نیاز، سرپناههای طبیعی مانند غارها و یا کلبههایی با سقف شیب دار۲، ساختهی دست بشر، مورد استفاده قرار میگیرند. کارکرد دیگر و به عبارتی استفاده از ساختمان برای انبار کردن اموال و داراییها، بیشتر از جنبههای فیزیکی و کالبدی، با جنبههای اجتماعی در ارتباط است، و با رسمیت پیدا کردن مالکیت و حریم خصوصیِ افراد، که پیامد انقلاب کشاورزی در حدود هشت تا ده هزار سال پیش بوده، سر و کار دارد. پیدایش کشاورزی، با پیدایش معماری برای انبار، ابداع خط، وقوع جنگ و ایجاد ساختار طبقاتی جوامع همراه و بر آن تأثیرگذار بوده است. سازههای معماری ثابت محافظ بهتری در برابر ناملایمات جوی در مقایسه با سازههای موقتی گروههای چادرنشین به شمار میرفتند؛ به همین خاطر جوامع مقیم و غیرمتحرک میتوانستند زمینهایی که دارای شرایط آب و هوایی مناسبی بودند را بدون بهره گیری از سرپناه معماری به تصرف خود در آورده و در آنجا مستقر شوند.
اجداد اولیهی انسان در پناهگاههای طبیعی مانند غارها و برآمدگی صخرهها از خود در برابر محیط طبیعی و حیوانات درنده محافظت میکردند. آنها به تدریج محیط زندگی خود را با سنگ فرش نمودن کف، دیوارِ ورودیها و آتشگاهها بهبود بخشیدند و سرانجام ساختن خانههای مسکونی جدید در مناطق بیبهره از سرپناههای طبیعی را آغاز کردند؛ البته ساختمان این خانههای مسکونی تحت تأثیر آب و هوای سرد دورهای در عصر یخبندان بوده است.
چیزی که اغلب از آن به عنوان قدیمیترین نمونه از معماری مصنوع دست بشر یاد میشود، به سالهای ۴۵۰٫۰۰۰ تا ۳۸۰٫۰۰۰ قبل از میلاد بازمیگردد. هنری دو لوملی۳ در منطقه ی Terra Amata در نزدیکی شهر نیس در فرانسه، بقایای گودالی را یافته است که از وجود ساختمانی بزرگ با کارکرد یک پناهگاه فصلی خبر میدهد (تصویر شماره ۳). این کلبه شامل یک اجاق یا آتشدان است و با پوشش شاخهی درختان بر فراز مجموعهای از سنگهای ریز و درشت بر محیط دایره ساخته شده است. یافتههای دیگری نیز از خانههای سنگی مشابه در عصر پارینه سنگی متقدم و متأخر۴ مشاهده شده است. این کلبه دارای ۸ متر طول و ۴ متر عرض است و تبر دستی و سایر ابزارهای سنگ شکن به همراه خردههای سنگ در مجاورت این خانهها پیدا شده است. اغلب مردمان غارنشینِ۵ آن دوره شکارچی بودند و مناطق مسکونی این افراد دربرگیرنده باقیماندهی استخوانهای بسیاری از حیوانات از جمله فیل، دایناسور، گوزن، بز کوهی و گاو نر است. از پوست حیوانات، علف و جلبکهای دریایی به عنوان زیرانداز و رختخواب استفاده میشده و ترجیح ساکنان منطقه استفاده از درخت کاج برای گرمایش به جای گونههای دیگر چوب بوده است.
اصول طراحی چنین خانههایی برای میلیونها سال دست نخورده و بدون تغییر باقی ماند. در حقیقت، اولین سند به جامانده از ساخت چنین خانههایی به حدود ۲ میلیون سال قبل از میلاد مسیح و در منطقهای به نام Olduvai Gorge در آفریقای مرکزی (تانزانیای امروزی) باز میگردد. در اینجا تودهی کوچکی از سنگها با چیدمانی دایرهای شکل۶، که احتمال داده میشود به منظور استحکام بخشیدن و نگهداری از شاخهها ی درختان به عنوان سرپناه بوده، پیدا شده است (تصویر شماره ۴). این اثر متعلق به انسان ماهر (هوموهابیلیس۷- یکی از گونههای نخستین انسان) است که از اردوگاهها و آتش برای زندگی در سه میلیون سال قبل از میلاد استفاده میکردند.
این سرپناههای اولیه بیانگر نوع آوری فرهنگی بزرگ بوده و به طور طبیعی بر نحوهی زندگی اقوام شکارگر و گردآور خوراک۸ تأثیر گذار بودند. به عنوان مثال، گسترش زمینهایی که قابلیت استفاده در فصول مختلف سال را داشته باشد، یکی از این تأثیرات بوده است. شکارگران چادرنشین قادر بودند تا دستههای بزرگ حیوانات را به مناطقی که نامناسب برای زندگی انسانها بودند، هدایت کنند. تا به امروز، استفاده از سرپناههای موقت، تغییر اساسیای در نحوهی زندگی چادرنشینان به وجود نیاورده است.
بومیسازی گونههای بشر
بعد از دورهی یخبندان، در نتیجهی تغییرات جوی، شکار حیوانات بزرگ۹ به سختی صورت میگرفت و به همین خاطر زندگی چادر نشینی دشوارتر از گذشته انجام میشد. زنان که دانههای گندم و سایر رستنیها را جمع آوری میکردند، به تدریج زراعت را توسعه دادند و تولیدات کشاورزی موجب افزایش جمعیت در مقیاسی بسیار وسیعتر از زمان اقوام شکارگر شد. این امر هم زمان، پیامدهای اجتماعی دیگری را نیز به دنبال داشت. به جای سیستم رفع نیازهای فوری در جوامع شکارگر و گردآور خوراک، کشاورزی با دورهی انتظار برای رسیدن به محصول همراه بود. به همین خاطر به برنامه ریزی و همکاری افراد در جامعه ای پایدار و همچنین سرمایه گذاری قابل توجه بر روی محصولات احتیاج بود. اولین دهکدههای دایمی بشری به منظور انبار کردن دانههای گندم، آسیاب کردن آن و تولید آرد ساخته شدند. انبارهای گودال شکل، کورههای سوزان، سنگهای آسیاب سنگین و خانهها همگی مواردی قابل توجه در این دوره هستند. با این وجود نباید چنین تصور کرد که تمامی اقوام پیش از عصر کشاورزی به شیوه ی چادرنشینی زندگی میکردند. روستاییان دهکده Lepenski Vir در حاشیهی رودخانه دانوب با توجه به وفور ماهی خاویار۱۰ و کولی۱۱ در آب رودخانه زندگی بسیار خوبی داشتند و خانههای ذوزنقه ای شکل با کف سنگ فرش و آتشدانهای سنگی میساختند.
معادل یونانی واژه ی انگلیسی «dwelling» (به فارسی «خانه»)، keuthmos است که از kotah در سانسکریت به معنی «آلونک و کاشانه» میآید؛ kutah یعنی «خانه»، kutaruh یعنی «چادر» و kutih یعنی «کلبه». نکتهای که شاید در اینجا تعجب بر انگیز باشد این است که واژه ی Kupah در سانسکریت «فرورفتگی»، «غار» و «چاه» معنی میدهد، kutah «دیگ» و «کوزه»، kundam «ظرف توخالی» و kuharah یا kuharam «حفره» یا «غاربزرگ» معنی میدهد. به عبارت دیگر، خانه مفهومی است هم ردیف سایر اشیاء توخالی نامبرده که میتواند گندم و سایر داراییها را در درون خود ذخیره کند.
پیامدهای مالکیت خصوصی را در مبحثی که در ادامه خواهد آمد، دنبال میکنیم. علی رغم اینکه زنان و مردان قبیله از داشتن اشیاء قیمتی مانند چاقوی شکار، لباس رنگارنگ یا مهره ی شیشهای لذت میبردند و آن را به عنوان هدیه میپذیرفتند، ولی با گذشت زمان تصمیم میگیرند تا با دادن این اشیاء قیمتی به سایر اعضای قبیله خود یا قبیلهی دیگری از آنها محافظت کنند. کودکان از همان ماههای اولیه بعد از تولد یاد میگیرند تا اموال خود را به دیگران ببخشند. بین سنین پنج تا نه سالگی این قضیه برای کودکان به صورت قانونی درونی در میآید و به همین خاطر خانهها دارای نقش ویژهای در نگهداری و انتقال نسل به نسل این اشیاء قیمتی و تداوم بقای آنها میشوند.
مالکیت خصوصی تمایز آشکاری را بین اعضای یک قبیله به وجود میآورد که در تقابل با روابط هم تراز کوچ نشینان قرار میگیرد. افلاطون با اشاره به این نکته مینویسد: «ساختمان خزانه داری انباشته از طلا، ادارهی جامعه را با مشکل روبرو میسازد». وجود چنین تمایزهایی است که در نهایت به فردیت و شخصیت افراد وجاهت قانونی میبخشد. هِگِل در اصول فلسفه ی حق۱۲ (۱۸۲۱) چنین بیان میکند: «دو فرد تنها در صورت داشتن حق مالکیت، حضوری متمایز از یکدیگر خواهند داشت». به علاوه، مالکیت خصوصی بیش از پیش بر ضرورت ازدواج به عنوان راه حلی برای تضمین انتقال اموال به وارثان خانوادگی، تأکید میکند. از این رو، افلاطون به شهروندان آتن توصیه میکند که قبل از ازدواج نسبت به ساختن خانهها اقدام کنند و تمامی اقدامات معمارانه خود را از طریق ازدواج به فرزندان خود انتقال دهند.
ژان ژاک روسو، نه تنها از ازدواج بلکه از هرگونه نهاد مدنی در جهت تقویت کارکرد اصلی مالکیت خصوصی، یعنی ایجاد تمایز میان افراد، یاد میکند. او مینویسد: «اولین شخصی که یک قطعه زمین را به تصرف خود در آورد و خود را مالک آن خواند و از ساد گی مردم برای القای این نظر بهره جوید، به راستی پایه گذار جامعه ی مدنی است».
به غیر از معماری، کشاورزی با ساختار اجتماعی طبقاتی، که برای تولید محصول ملزم به رعایت آن است، موجب پیدایش خط شد. دست نوشتههای اولیه، اغلب شامل فهرست موجودی ذخیرههای گندم است که در طی نبردهای مختلف دست به دست شدهاند. به گفتهی جان لاک، جایی که مالکیتی وجود نداشته باشد، بیعدالتی نیز وجود نخواهد داشت، بنابراین در جوامع کشاورزی که اصل بر مالکیت است تهدید نه تنها از جانب بی رونقی به هنگام برداشت محصولات بلکه از جانب جوامع همسایهای نیز خواهد بود که چشم طمع به این محصولات دارند. به علاوه، جنگاوری و زد و خورد برنامه ریزی شده یکی دیگر از پیامدهای عصر کشاورزی است. روحیهی پرخاشگری و تعرض که از مشخصات بارز جوامع کشاورزی است ریشه در این حقیقت دارد که اقوام کشاورز برخلاف اقوام شکارگر که به آدم خواری درون قبیلهای میپرداختند، به شیوه ی برون قبیلهای آدم خواری میکردند، با این تفاوت که خوردن نیاکان برای اقوام شکارگر به طور معمول در حکم نوعی پرستش اجدادی بود در حالیکه فروبردن حریصانه آدمها برای اقوام کشاورز، تمرینی برای نابودی کامل دشمن به شمار میرفت. روسو چنین نتیجه میگیرد که آهن و گندم، اگرچه موجب پیشرفت تمدن انسانی شدند ولی بشریت را نابود کردند.
در نهایت چنین به نظر میآید که علاوه بر عوامل کارکردی در شکل گیری معماری اولیه مانند ضرورتِ داشتن سرپناه در شرایط نامساعد جوی، تمایل نوعِ بشر به تشکیل زندگی اجتماعی نیز یکی از زمینههایی است که به هنگام مطالعه در مورد نحوهی پیدایش معماری، باید بدان پرداخته شود.
منابع:
۱- Jormakka, Kari : Heimlich Manœuvres : ritual in architectural form. Weimar : Hochsch. f. Architektur u. Bauwesen, 1995
2- Wilson, Peter J.: The domestication of the human species. New Haven, CT: Yale University Press, 1989
پانوشتها:
۱- Vitruvius
2- Lean-tos
3- Henry de Lumley
4- Upper & lower Paleolithic
5- Neanderthal
6- Stone Circle
7- Homo habilis
8- Hunter-ghaterer
9- Big game
10- sturgeon
11- carp
12- Philosophy of Right