معرفی کوتاهی از انستیتو ایرانشناسی اتریش و تاریخچه آن
مهدی رحیمی نصر • ۱ اردیبهشت ۱۳۸۶ • شماره ۱۳۸۶ - بهار • فرهنگ و هنر«انستیتو ایران شناسی اتریش»۱ در طبقه اول از ساختمان فرهنگستان (آکادمی) علوم اتریش در خیابان «پرینزـ اوگن»۲ در منطقه چهار شهر وین واقع شده است. فضای آرام و پژوهشی آن در همان اولین قدمی که در راهروی اصلی انستیتو میگذارم مرا به یاد بخش پژوهشی ساختمان اسناد و مدارک علمی ایران میاندازد. راهرویی که هر دو طرف آن طبقه بندی شده و مملو از کتابهای جدید و قدیمی فارسی است؛ به ویژه وقتی تابلوهای ایرانی و توضیحاتی فارسی را بر سردر بعضی اتاقها میبینم حس دیگری پیدا میکنم! اینجا ایران است یا اتریش؟!
در این راهروی طولانی که عطر و بوی کتاب در همه جای آن به مشام میرسد، چندین اتاق کوچک و بزرگ وجود دارد. به طور رسمی هشت پژوهشگر در مقاطع دکترا و یا بالاتر از کشورهای اتریش، آلمان، روسیه، ایتالیا و بلغارستان به طور مستقیم یا غیر مستقیم بر روی جنبههای متفاوت تاریخی، فرهنگی و ادبی ایران باستان و ایران معاصر پروژههای تحقیقاتی خاص خود را دنبال میکنند. آقای پروفسور «فراگنر»۳ از ایرانشناسان مطرح اتریشی، راهبری کل مجموعه را برعهده دارد و مسئولیت معاونت انستیتو به عهده آقای دکتر «رستگار»۴ از اساتید و ایرانشناسان دانشگاه وین میباشد. اغلب پژوهشگران انستیتو ایران شناسی اتریش به زبان فارسی به صورت علمی و گرامری تسلط کامل دارند و علاوه بر سخن گفتن به چند زبان غربی با زبانهای ترکی و عربی هم آشنایی دارند.
بعد از هماهنگی با خانم قندی که مسئول دفتر انستیتو میباشد، توانستیم در دو جلسه جداگانه پای صحبتهای گرم و صمیمانه آقایان پروفسور فراگنر و دکتر رستگار بنشینیم، تا از فعالیتها و تاریخچه انستیتو ایران شناسی اتریش گزارشی کوتاه تهیه کنیم. آنچه در ادامه مطالعه خواهید کرد، تلفیقی است از این صحبتها، مقاله مفصل آقای دکتر رستگار با نام «تاریخ ایران شناسی در اتریش» و مطالب ذکر شده در سایت انستیتو.
قرن شانزدهم میلادی را شاید بتوان نقطه عطفی برای احساس نیاز دنیای غرب به ویژه امپراتوری خاندان اتریشی هابسبورگ برای شناخت دنیای شرق و یادگیری زبانهای شرقی دانست. چرا که پس از حمله عثمانیها به سوی سرزمینهای شرقی اروپا، امپراتوری هابسبورگ از اطلاعات به نسبت گستردهای که عثمانیها با در اختیار داشتن بعضی مترجمان زبانهای غربی برای خود فراهم کرده بودند غافلگیر شدند. از این رو امپراتوری هابسبورگ بر آن شد تا برای مذاکرات سیاسی با عثمانیها و اتحاد استراتژیک با ایرانیان، که همسایه ی غربی عثمانیها بودند هرچه سریع تر مقدمات یادگیری زبانهای ترکی، عربی و فارسی را فراهم آورد. این تلاشها با اعزام افرادی به صومعه کاتولیکها در قسطنطنیه برای فراگیری زبانهای شرقی در سال ۱۵۷۵ میلادی آغاز شد، و صد سال بعد از آن به طور رسمی آموزش فارسی، ترکی و عربی در دانشگاه وین آغاز گردید. اما بعد از آنکه تنها سه نفر از این دورههای آموزشی فارغ التحصیل شده و همراه با استاد خود به قسطنطنیه برای تکمیل دورههای آموزشی عازم شدند این دورههای آموزشی تا صد سال دیگر پی گیری نشد، هرچند باید گفت که در همین دوره یکصد ساله، تا سال ۱۶۸۰ میلادی، تعدادی کتاب به زبانهای فارسی، ترکی و عربی در وین به چاپ رسید، که به عنوان مثال میتوان به مهم ترین آنها یعنی کتاب «چهل ستون»۵ و همین طور «لغتنامه چهار جلدی و چهار زبانه عربی ـ فارسی ـ ترکی ـ لاتین» اشاره نمود.
اما در سال ۱۷۵۴ به دستور «ماریا ترزیا»۶، ملکه و امپراتور وقت اتریش، برای ساماندهی بهتر فعالیتهای شرقشناسی، مؤسسه « آکادمی شرقی»۷ در وین بنا نهاده میشود؛ تا اینگونه فعالیتها به صورت علمی و دانشگاهی به طور جدی ادامه پیدا کند. از آنجاییکه ادبیات فارسی در دربار عثمانی نفوذ قابل توجهی داشت، در قدم نخست اشعار شعرای فارسی زبان مورد توجه ویژه قرار گرفت و گزیدهای از این شعرها در سال ۱۷۷۸ پس از ترجمه و چاپ از طرف آکادمی شرقی به امپراتریس ماریا ترزیا هدیه گردید.
برجستهترین فارغ التحصیل این آکادمی پروفسور «هامر پورگشتال»۸ بود که پایه گذار نشریهای ادواری به نام «گنجینه شرقی»۹ شد، که تا ده سال به طور مداوم چاپ گردید و مقالات ارزنده علمی-پژوهشی شرق شناسی به ویژه در زمینههای ادبیات، تاریخ و فرهنگ ایران در آن به همگان عرضه شد؛ به طوریکه در این زمان شهر وین به عنوان یکی از مهمترین و علمیترین پایگاههای ایران شناسی در اروپا مطرح گردید. به ویژه پس از اولین ترجمه دو جلدی دیوان شاعر پرآوازه ایرانی «حافظ شیرازی» که توسط پروفسور هامر پورگشتال در سال ۱۸۱۴ به اروپاییان عرضه شد، وین و جایگاه شرقشناسانه آن به نقطه اوج خود رسید. باید به یاد داشته باشیم که شیفتگی شاعر پرآوازه آلمانی «یوهان ولفگانگ گوته»۱۰ به حافظ که منجر به نگارش کتاب مشهور خود به نام «دیوان شرقی و غربی» ۱۱ شد، همگی تحت تأثیر ترجمه بی نظیر پروفسور هامر پورگشتال از دیوان اشعار حافظ و معرفی آن به اروپاییان به ویژه آلمانیزبانان بود. علاوه بر این از آثار بیشمار این استاد ایرانشناس اتریشی میتوان به مهم ترین آنها یعنی ترجمه اشعار مولوی، وامِق و عُذرا، گل و بلبل و گلشن راز و گلچینی از دویست شاعر ایرانی بر اساس «تذکره الشعرا» نام برد. نهضتی که پروفسور هامر پورگشتال و پس از او شاگردانش در جهت شناخت تاریخ و ادبیات ایران بنا نهادند، بیتردید یکی از منحصربه فردترینها در نوع خود در اروپا بوده است.
اما به دلایل متفاوت فعالیتهای ایرانشناسی آکادمی شرقی از نیمه دوم قرن نوزدهم رو به افول نهاد. پس از اینکه ماهیت آکادمی شرقی به آکادمی کنسولی و سپس در سال ۱۹۶۸ به آکادمی دیپلماتیک فعلی، که نخستین دانشگاه آموزشهای دیپلماتیک در اروپا به شمار میرود، تبدیل شد، تدریس زبان فارسی و پژوهشهای ایران شناسی ازبرنامههایش به کلی حذف گردید، اما هم زمان «انجمن و آکادمی شرقی هامر پورگشتال»۱۲ بنا نهاده شد که تدریس زبان فارسی هنوز هم به عنوان یک سنت دیرینه در آن ادامه دارد.
نکته جالب آنکه هامرپورگشتال علاقهای به فلسفه و مباحث مذهبی نداشت و محور بیشتر فعالیتهای او ادبیات و تاریخ ادبیات ایران بود و طنز بزرگ تاریخ آنکه، با تمام عشق و علاقهای که او به ایران و ادبیات ایران داشت و خدمات بزرگی که به شناسایی ادبیات ایران به اروپاییان متقبل شد حتی یک بار هم فرصت سفر به ایران برایش فراهم نشد!
از آخرین و مهمترین فعالیتهای او پایهگذاری فرهنگستان (آکادمی) علوم اتریش در سال ۱۸۴۷ در وین بود. به این ترتیب هر چند پژوهشهای ایران شناسی در آکادمی شرقی رو به افول گذاشته بود اما مأوای جدید دیگری در فرهنگستان علوم اتریش برای آن فراهم شده و بسیاری از ترجمهها و پژوهشهای ایران شناسی و زبان شناسی در فرهنگستان علوم انجام پذیرفت. در سال ۱۹۶۹ جهت هرچه متشکل شدن این فعالیتها کمیسیون مستقلی با همت پروفسور«مانفرد مایرهوفر»۱۳ به نام «کمیسیون ایران شناسی» در فرهنگستان علوم اتریش تشکیل گردید، که تا سال ٢٠٠٢ میلادی در همین قالب فعالیت داشت. اما گسترش دامنه پژوهشهای ایران شناسی این کمیسیون و نیاز به توسعه بیشتر آن، فرهنگستان را بر آن داشت تا در نوامبر ٢٠٠٢ کمیسیون ایران شناسی را به «انستیتوی ایران شناسی» ارتقاء داده و آن را تأسیس نماید، که دامنه فعالیتهای آن متوجه کشورهای ایران، افغانستان و تاجیکستان باشد که زبان رسمی آنها فارسی است. اما مناطق تاریخی تحت نفوذ فرهنگ ایرانی، مانند منطقه آناتولی پیش از عثمانی، برخی از مناطق قفقاز، جنوب غربی آسیای میانه و محدودههای متأثر از فرهنگ ایرانی-اسلامی در شبه قاره هند و پاکستان نیز در برنامههای این انستیتو جایگاه خاصی دارند. در یک دسته بندی کلی میتوان فعالیتهای انستیتو ایران شناسی را به موارد زیر تقسیم نمود: فرهنگشناختی، جامعهشناسی، زبانشناسی، هنرهای زیبای ایرانی-اسلامی، علم ادبیات، علم تاریخ، انسان شناسی فرهنگی و شاخههای زبانهای ایرانی.
تاکنون سی و پنج عنوان کتاب که حاصل پژوهش در زمینههای متفاوت از مباحث ایرانشناسی و ادبیات فارسی میباشد، توسط انستیتو ایران شناسی اتریش به زیور چاپ آراسته شده است. از جمله آنها میتوان به چاپ دو جلد از پروژه بزرگ یازده جلدی نام شناسی ایران، چاپ عکسی بخشهایی از جامع التواریخ همراه با ترجمه و تفسیر آلمانی، باستانشناسی لرستان، باستانشناسی مسجد دارابگرد، کتابشناسی ایران، سکه شناسی ساسانی، نام شناسی حماسههای فارسی، تمبرشناسی ایران، ترجمه آلمانی قدیمیترین کتاب پزشکی ایرانی به نام «حقایق الادویه»، ایران شناسی در اروپا : دیروز، امروز، فردا و عناوین بسیار دیگری که امکان درج همگی آنها در اینجا امکان پذیر نمیباشد۱۴٫ اما آخرین مورد آن که در هنگام تهیه این گزارش به جامعه دوستداران ایران و ادبیات فارسی ارایه شده است مجموعه چهارجلدی واژه شناسی فارسی-آلمانی همراه با سی دی است که در آن، بر روی بیش از هفتاد و شش هزار واژه فارسی کار شده است.
البته انستیتو ایرانشناسی اتریش به موضوعاتی که به نوعی به اتریش ارتباط داشته باشد نیز توجه ویژه دارد، به عنوان مثال جمع آوری و تدوین فهرست نسخ خطی فارسی موجود در کتابخانه ی ملی و آرشیو دولتی اتریش که با همکاری استاد محترم آقای دکتر ایرج افشار انجام پذیرفت. این انستیتو در پروژههای بین المللی نیز همکاریهایی داشته و دارد، از جمله «مینیاتورهای شاهنامه» در دانشگاه کمبریج، «هویتهای ایرانی» در پاریس و ایجاد «شبکه پژوهشهای ایران شناسی اروپای مرکزی» برای آشنایی بیشتر پژوهشگران با فعالیتهای یکدیگر و تبادل اطلاعات بیشتر، همچنین برنامه ریزی برای برگزاری «ششمین کنگره مطالعات ایران شناختی اروپا» که در همین سال میلادی در وین برگزار خواهد شد.
البته باید توجه داشت که این انستیتو تنها فعالیتهای پژوهشی را پی گیری میکند و فعالیتهای آموزشی و تدریسی به عهده انستیتو نمیباشد، و تا کنون نیز متأسفانه در هیچ کدام از دانشگاههای اتریش کرسی تدریس ایران شناسی تأسیس نشده است؛ این در حالیست که کرسی تدریس ترکیه و عثمانیشناسی، عربشناسی، مصرشناسی، هندشناسی، ژاپنشناسی و همین طور آفریقاشناسی و تعدادی دیگر ازتمدنهای قدیمی در دانشگاههای اتریش در حال فعالیتهای آموزشی و تربیت دانشجو میباشند.
در پایان از همکاری صمیمانه تمامی اعضای محترم انستیتو ایران شناسی اتریش که برای تهیه این گزارش وقت خود را در اختیار ما گذاشتند به ویژه آقایان پروفسور فراگنر ریاست و دکتر رستگار معاونت انستیتو سپاسگزاری میکنیم.
پا نوشتها:
۱- Institut fuer Iranistik
2- Prinz-Eugen
3- Prof. Dr. Bert G. Fragner
4- Dr. Dr. h.c. Nosratollah Rastegar
5- CEHIL SVTVN
6- Maria Theresia
7- Kaiserlich-Königliche Akademie für Orientalische Sprachen
8- Josef Freiherr von Hammer Purgstall
9- Fundgruben des Orients
10- Johann Wolfgang von Goethe
11- West-Östlicher Divan
12- Österreichische Orient-Gesellschaft Hammer-Purgstall
13- Prof. Mayrhofer
14- فهرست کامل کتابهای چاپ شده توسط انستیتو ایران شناسی اتریش را میتوانید از سایت کانون مهندسین ایرانی مقیم اتریش به این نشانی مطالعه نمایید:
www.vii.at