برنز لرستان
جواد پارسای • ۱ مهر ۱۳۸۷ • شماره ۱۳۸۷ - پاییز • فرهنگ و هنراستان لرستان، به استناد دستساختهها۱ و آثار فرهنگی به دست آمده در آن، از اواخر هزارهی هفتم پیش از میلاد، محل زندگی گروههای گوناگون مردم بوده است. از میان این اقوام، «گوتیها» و «لولوبیها» شناخته شدهاند۲. آنان که کوهنشینهای «شرقی» نام گرفته بودند، در هزارهی سوم پیش از میلاد، در این ناحیه سکونت گزیدند. برخی از متنهای اکدی، از قوم «کاسیت» نیز نام میبرند که در آغاز هزارهی دوم پ.م. در این سرزمین بودهاند. این قوم نیز ریشهی شرقی داشته و اسب را به این سرزمین شناساندهاند. از این زمان به بعد نیز، این سرزمین دست به دست گشته، تا در سالهای بین ۵۵۰ تا ۷۲۵ پ.م. مادها در این خطه به قدزت رسیده و در نزدیکی ملایر (امروزی) در منطقهای که امروز تپهی «نوشیجان» نام دارد، اقامت گزیدهاند.
نگر باستانشناسان در بارهی دیرینگی پیش از تاریخ این منطقه از ایران، با هر کاوشی که انجام میشود، گستردهتر میشود. دکتر فرانک هول۳ با پژوهش در نقش غارهای این منطقه، و نتایج حاصل از رادیو کربن، به دیرینگی دورهی اهلی کردن حیوانات و آغاز کشاورزی میپردازد و آن را به دههزار سال پ.م. تخمین میزند. او نتایج این پژوهش گروهی را در گزارشی از سوی دانشگاه رایس ارائه میدهد. آخرین پژوهش دربارهی دورهی شکار، مربوط به پروفسور مک بورنی۴ استاد دانشگاه کمبریج انتشار داده که در آن، با توجه به آثار دورهی پالئولیتیک میانه در «هومیان»، چگونگی زندگی مردم و آب و هوای منطقه در زمانهای میان ۰۰۰ ۴۰ تا ۰۰۰ ۶۰ سال پیش را گزارش میکند. این پژوهشها، دیدگاه برخی از باستانشناسان، همچون «دیاکونوف Diakonov » و «آندره گدار André Gaudar » را در برخی از جهات، دگرگون ساخت.
ساخت آثار مغرغی لرستان از میانهی هرازهی سوم پ.م. آغاز و تا پایان هزارهی دوم پ.م. به درازا کشیده است. این آثار هنری، دستساختههای هنری مردمانی سوارکار و گلهدار هستند که بنا به شرایط طبیعی منطقه، دایم در حال کوچ بودند. از اینرو، بیشتر این ساختهها، اشیای کوچک قابل حمل، همچون: اسلحه، دهنهی اسب، حلقهی زین و یراق، بتهای جهرهدار، نشانهها و سرسنجاقهایی هستند که با نقشهای انتزاعی زیبا، تزیین شده و حامل بار اعتقادی و فرهنگی سازندگانشان هستند. از سوی دیگر این آثار بازمانده، قومی را به ما میشناساند که در بین آثار از خود بجای گذاشته، اثری از ابزارهای جنگی پیدا نیست.
منطقهی باستانی لرستان یکی از بسترهای فرهنگی و هنری باستانی است که تاکنون زیاد مورد بررسی قرارنگرفته است. دلیل این امر هم، سودجویی غارتگران اشیای عتیقه بوده، که این منطقه را در برههای از زمان دستخوش هجوم ایادی خود کردند و آثار زیر خاکی را بدون توجه از گرستانها بیرون کشیدند. آین آثار، باوجود زیبایی ویژهای که دارند، بدون هیچگونه بررسی و شناخت علمی کاوش، به موزههای خریدار روانه شده و از سوی مجموعهداران سودجو دست به دست گشته اند.
در جریان برگزاری با شکوه پنجمین کنگرهی جهانی باستانشناسی و هنر در تهران در سال ۱۹۶۸ (فروردین ۱۳۴۷) سنگ بنای کمیتهی ویژهای برای جلوگیری از تخریب آثار باستانی و قاچاق و فروش آنها تشکیل گردید و قطعنامهای با امضای نمایندگان کشورهای شرکت کننده و کشور میزبان (ایران) تدوین و برای جلب پشتیبانی به یونسکو تقدیم گردید.
در کتاب «شاهکارهای هنر ایران»، تألیف شادروان آرتور پوپ Arthur Pop ، دربارهی برنز لرستان چنین آمدهاست: در حدود سالهای ۱۲۰۰ تا ۱۳۰۰ پ.م. و شاید از آغازی کهنتر، گروهی از مفرغکاران در امتداد کنارهی فلات ایران، از آذربایجان به طرف جنوب حرکت کردند. آنان در چمنزارهای بلند و درههای سبز ناحیهای که امروز لرستان نام دارد، اقامت گزیدند و همراه آنان، طایفهای پرورندهی اسب نیز این سرزمین را برای کار خود مناسب دیدند و به آن سو روی آوردند۵.
نمونههای آثار برنزی لرستان، نخستین بار در سال ۱۹۲۹ در بازار پاریس مشاهده شدند. در آن زمان مکان کشف این آثار نامعلوم بود. دو یا سه قطعه نیز در موزهی بریتانیا راه یافت. پژوهشگران هنوز چیزی در این باره نمیتوانستند بگویند، ولی توجه همه به این منطقه نیز جلب شد. در بهار سال ۱۹۴۰ در نمایشگاه رسمی هنر ایران، در نیویورک، برنزهای لرستان به فراوانی شگفتآوری به نمایش گذاشته شدند. در این نمایشگاه، ۲۳۶۰ شیئی ایرانی شرکت داده شده بودند. گزارش تهیه شده برای این کنگره، اگرچه به درخشندگی کنگرههای پیشین (ارمیتاژ با ۲۴۳۰۰ شیئی باستانی) نبود، ولی سبب شد که نخستین نگاهها به روی مفرغ لرستان گشوده شوند.
هنر برنز لرستان، هنری بومی بوده است که سازندگان آنها، از سرمشقها و الگوهای پیرامون زندگی خویش بهره جسته اند. شاید هم نقشهای انتزاعی سفالها در آفرینش هنری آنان نقش تأثیرگذاری داشته اند. آندره گدار ، یکی از مفرغ شناسان، که سالها در ایران کار کرده است، میگوید: «بیشتر این مفرغها پس از پایان فرمانروایی «کاسیها» در لرستان (حدود ۱۲۰۰ تا ۱۰۰۰ پ.م.) ساخته شده اند۶. دربارهی برنزهای باستانی لرستان، نگرش پژوهشگران بیشتر معطوف بر جنبههای تاریخی و صوری (حتا نه چندان دقیق) بوده است. کمتر کسی در پی آن بوده که به معنا و مفهوم تمثیلی، فلسفی درونی آنها بپردازد. امروزه پذیرفته شده است که با هنر یک دوره از تمدن هر کشوری، باید با زبان رمز و تمثیل پنهان شده در آن روبرو شد.
آثار هنری (برنز لرستان، اگرچه آثار دینی ویژهای به نظر نمیرسند، ولی ریشه در تصورات و توهمات بُعد و فضای (غیرمادی و غیر جسمانی) دارند. هرچند امروزه در غرب، فضای مستقیم فیزیک نیوتونی، فضای منحنی فیزیک نسبیت جایی برای فضای غیر مادی باقی نمیگذارند، ولی هنر کهن ابرانی (شاید هنر هرجای دیگری) را نمیتوان بدون توجه به این فضا و بدون تجسم این فضای حیات مادی و دنیوی مأنوس با آن، بررسی و تعبیر کرد.
در بخش آلمانی شمارهی پیشین «توان» نوشتاری از استورهی «زروان» نقل شده است، که ریشهی آن را باید در آثار باز مانده از ایران باستان جستجو کرد. در این رابطه، نقش یک پلاک مفرغی بدست آمده از کاوشهای لرستان را میتوان به این استوره پیوند داد. در این نقش نیز، خدا (اورمزد و اهریمن) را به دنیا میآورد. دور و بر زروان را چهرههایی فراگرفته انی که نماد سه دورهی زندگی انسان است: خردسالی (طرف چپ پایین)، بلوغ (طرف چپ و پیری (طرف راست). برخی نیز بر این باورند که این اشخاص شاخههای بَرسُم در دست دارند.
۱. با ودارکی که در حال حاضر در دست است، هنر و صنعت فلزکاری در ایران، در اواخر هزارهی هفتم پ.م. آغاز شده است. مجلهی موزهها، شمارة ۹ و ۱۰، سال ۱۳۶۹، نشریهی سازمان میراث فرهنگی، رویهی ۷۱، دکتر رسول وطن دوست.
۲. کاسیتها در سال ۶۹۱ پ.م. کاملاً مقهور «سناخریب Sennacherib » پادشاه آشوری شدند، پروفسور آندره “دار.
۳. دکتر فرانک هول، این گزارش در سال ۱۳۵۲ با ترجمهی سکندر امانالهی بهاروند در جریان ششمین جشن فرهنگ و هنر چاپ و پخش گردید.
The Prehistorz of south western Iran, by Dr. Frank Hole, Rice University.
۴.Prof. Mac Borny
۵. آثار باستانی و تاریخی لرستان، تألیف حمید ایزدپناه، جلد ۲، فصل نهم، رویه ی ۴۰۰
۶. در این راستا نباید دستاوردهای پژوهشگرانی چون: دمورگان، گیرشمن و دستیاران ایرانیشان نادیده گرفته شوند.