توان
مجله کانون مهندسان ایرانی مقیم اتریش

بازنگری آثار فرهنگی ایران؛ سفالینه‌ها، نقش‌ها و نخستین خط نوشته‌ها

جواد پارسای • ۱ اردیبهشت ۱۳۸۷ • شماره ۱۳۸۷ - بهارفرهنگ و هنر

رابرت دایسون Robert H. Jr. Dyson، ایرانِ پیش از تاریخ را براساس نوع، رنگ و نقشِ سفال‌های کشف شده در نقاط گوناگون کشور، به هشت افق فرهنگی طبقه بندی کرده است. نخستینِ آن‌ها، افقِ سفالِ صاف است که به دوران پیش از هزاره‌ی هفتم پیش از زایش مسیح، تعلق دارد و واپسینِ آن‌ها، سفال خاکستری متعلق به آخرهای هزاره‌ی سوم و آغاز هزاره‌ی دوم پیش از زایش مسیح است۱٫

سفالگری در درازای عمر چند هزار ساله‌ی خود، مراحل گوناگونی از پیشرفت تکنیکی و شکل‌دهی را از سر گذرانده است. با دستیابی انسان به شیوه‌های ورزدهی گِلِ رُس، رنگ‌آمیزی، لعاب‌دهی، بویژه شکل‌دهی منظم پس از اختراع چرخ سفالگری، عدم تناسب و ناموزونی شکل ظرف‌های سفالی بهبود پیدا کرده و از بین رفت. از این پس بود که، ظرف‌های زُمُخت و کج و کوله‌ی دست‌ساخته، جای خود را به ظرف‌های ظریف، خوش شکل و کارآمدتر داد. افزون بر ظرف‌های معمولی، ظرف‌هایی نیز به شکل‌های خیالی ساخته شدند که از آن جمله، ریتون۲ سفالی به شکل اسب را می‌توان نام برد.

ریتون (ظرفی به شکل حیوان) یافت شده در نزدیکی شهر ماکو، سده‌ى 8 پ.م.

ریتون (ظرفی به شکل حیوان) یافت شده در نزدیکی شهر ماکو، سده‌ى ۸ پ.م.

این ظرف که در سال ۱۹۲۴ ترسایی در کناره‌ی شهر ماکو پیدا شده است، از گِلِ زرد رنگ مایل به قهوه‌ای با رویه‌ای کاملاً صاف و لعابی ساخته شده است. بر پشت این اسب زینی نهاده شده که نقشی از مجلس شکار را نشان می‌دهد: در این نقش، اسبی در پیش گوزنی می‌تازد و پرندگانی نیز در حال پرواز در میان گل‌ها، جای خالی متن را پرکرده اند. در آرایش این تندیس از رنگ‌های قرمز و سیاه بهره گرفته شده است. گویا، این ظرف در تشریفات مذهبی بکار می‌رفته است. دهانه‌ی آن روی پشت حیوان قرار دارد و از سوراخی که روی سینه‌ی آن تعبیه شده است، مایع داخل ظرف بیرون می‌آمد. رُمان گیرشمن Prof. Roman Ghirshman این ریتون را به سده‌ی هشتم پیش از زایش مسیح مربوط می‌داند۴٫ سفال‌ها نخستین بستر آفرینش نقش و نشانه‌های انسان هستند. بدون تردید، نخستین انسانی که نخستین ظرف ساده‌ى سفالی را ساخته، خطی با ناخن یا با خاک رنگی بر روی آن انداخته است، و این نخستین گام در راه آفرینش هنری هر سفالگری بوده است.

ویل دورانت William James Durant, 1885، در کتاب تاریخ تمدن ایران، در رابطه با هنر می‌گوید،« هنر زمانی آغاز ‌شد که انسان به اندیشه‌ی آرایش اشیاء پی برد ….» به گونه‌ای دیگر باید گفت: مردم زمان‌ کهن، بویژه زنان، پیش از آن که این چرخ سفالگری اختراع شود، توانسته بودند صنعت کوزه گری خود را به مرحله‌ی هنر برسانند. زیرا آنان با آب و خاک، به یاری دست‌های ماهر خود، صورت‌هایی پرداخته بودند که عقل در سنجش توانش آنان، به شگفتی می‌افتد۵ از سویی دیگر، ویل دورانت بر این باور است که،: «… آرایش ظرف‌های گِلی با ناخن یا با شیئی نوک تیز، نخستین شکل پیدایی هنر و حتا پیش‌درآمد فن خط نویسی است۶».

گ. کنتنوGeorges Contenau ، که در زمان کاوش تپه گیان نهاوند همکار ارشد پروفسور گیرشمن بود، در فصل «صنعت سفال نخستین» ، نقش‌های هندسی روی سفال‌ها را که بیشتر در لایه‌های زیرین (کهن‌تر) تپه‌های باستانی یافت شده اند، نوعی خط تصویری دانسته و می‌نویسد: « شکل‌های هندسی که روی سفال‌ها دیده می‌شود، هریک معنای ویژه‌ای دارد. مثلاً خط‌های متوازی منکسر، که در دایره یا مستطیلی مُحاط و به گونه‌ای آزاد ترسیم شده اند، مقدار آب را نشان می‌دهند، یا سه‌گوشه‌ای که درون آن شترنجی ترسیم شده، کوه را می‌نمایاند. سطحی که خط‌های مایل روی آن رسم شده، نشانه‌ی زمین کشاورزی است. از این رو، این شکل‌ها گونه‌ای از خط تصویری هستند. بنا بر این، نقش‌های روی سفال، پیش از پیدایش خط نگارشی را، می‌توان کتاب‌های نخستین ایران دانست۷».

نقش سفال‌ها
پروفسور گیرشمن نیز بر این باور است که: « نقش‌های ظرف‌های سفالی، متعلق به دوره‌ای است که به فاصله‌ی اندکی پیش از زمان اختراع خط (دبیره) در میانرودان‌(بین‌النهرین) بوده است. اگرچه، بخشی از آن‌ها نیز با این دوره همزمان بوده اند. شاید هم اختراع خط، از راه فراهم آوردن مجموعه‌ای از نقش‌ها و نماد‌های معنی‌دار، در کنار هم، آسان‌تر صورت گرفته است۸».

نقش سفال‌ها

نقش سفال‌ها

دو نگاره از خط و تصویر
آرتور پوپ Prof. Arthur Pop 9، نیز سفالینه‌های نقش‌دار پیش از تاریخ را، نخستین کتاب بشر بشمار می‌آورد و می‌نویسد: «… طرح و نقش این ظرف‌ها، اگرچه در بنیان، جنبه‌ی آرایشی دارند، از سویی هم بیانگر بیم و امید سازندگان‌شان و گاه نشانه هایی برای یاری جستن از قوای طبیعی در مبارزه‌ی دایمی بشر با پدیده‌های طبیعی هستند». حتا اگر در پدیرش این نظریه، که نقش‌های سفالینه‌ها خط آعازین انسان بوده، اندکی وسواس بخرج دهیم، در این فکر نمی‌توانیم تردیدی به خود راه دهیم که سازندگان آن‌ها، پیام‌ها و رموزی را، که خود به مفاهیم آن‌ها کاملاً آگاه بوده اند، در روی سفالینه‌ها ثبت کرده و برای آیندگان باقی گذارده اند. اگر خط از سفالینه‌ها – به هر گونه ـ برنخاسته باشد، باید به دنبال خاستگاه منطقی آن گشت. ولی سفالینه‌ها را می‌توان نخستین بسترهای بیان اندیشه‌ی انسان دانست. همچنان که پس از پیدایش و پیشرفت خط، باز هم این سفالینه‌ها و آجرهای پخته و خشت‌های خام بودند که بار فرهنگی زمان خود را به صورت خط‌های گوناگون از جوامع بشری بر خود پذیرفته و برای نسل‌های آینده نگه داشته اند. سفالینه‌های دست‌ساخته‌ی سیاه رنگ صیقلی، که به اندازه‌ها و اشکال گوناگون از «یانیق تپه»  تبریز بدست آمده اند. افزون برنقش‌های هندسی مشابه با نقش‌های سفال‌های دیگر تپه‌های باستانی ایران، دارای نقش‌هایی نیز از پرندگان و حیوانات شاخدار هستند. در میان سفال‌های یافته شده از کاوش‌ها، سفال‌های  قرمز لعابداری نیز وجود دارد که افزون بر اینکه صیقل و لعاب داده شده اند، نقش‌هایی نیز برنگ قهوه‌ای و قرمز رویشان انداخته شده اند، که این‌ها، علاوه بر جنبه‌ی تزیینی و هنری، به علائم حاوی پیام و رمز شبیه هستند. این نقش‌ها، مربع‌های سیاه کوچک، نقوش ساده‌ی انسان، نقطه‌ها، اشکال ۸ مانند و سه‌گوشه‌های متقاطع می‌باشند.

نگاره‌هایی از خط و تصویر

نگاره‌هایی از خط و تصویر

سیلک یکی از معروفترین تپه‌های باستانی ایران است که، بگونه‌ای علمی بوسیله‌ی پروفسور رمان گیرشمن کاوش شده است. طبقه‌بندی تمدن‌های این تپه، به قدری دقیق و بنیادین صورت گرفته که می‌توان آن را کلید شناخت تحولات  فرهنگی فلات ایران محسوب کرد. این مکان از هزاره‌ی پنجم تا هزاره‌ی نخست پیش از میلاد مسکونی بوده است. اشیای بدست آمده از لایه‌های زیرین تپه سیلک که به دوره‌ی گذر از نوسنگی به دوره‌ی سنگ- مس مربوط می‌شوند، سفال‌هایی قرمز با نقش‌های هندسی سیاه‌رنگ می‌باشند. دوره‌ى سوم سیلک دارای هشت لایه است، که با مساحتی بیش از دو هکتار در سه کیلومتری جنوب شرقی شهر کاشان قرار دارد.

دکتر یوسف مجیدزاده، در رابطه با فرهنگ‌های پیش از تاریخ فلات مرکزی ایران، به دوران سیلک (کاشان ۳) و تسلسل سفالگری در تپه‌ى قبرستان سگزآباد (مارلیک)، به شباهت‌های ناشی از استمرار فرهنگی و هم تغییرات حاکی از گذشت زمان، اشاره می‌کند. او، اصطلاح «فلات مرکزی» را برای دربرگیری تسلسل زمانی و گستره‌ى مکانی این منطقه‌ى جغرافیایی، پذیرفتنی می‌داند و می‌گوید: کاربرد واژه‌ى «فلات» کار ما را ساده‌تر می‌کند. چون تاکنون برای هیچ منطقه ى فرهنگی دیگری در ایران بکار نرفته است. فرهنگ فلات مرکزی، در زمانی در حدود آغاز هزاره‌ى سوم پیش از میلاد به پایان می‌رسد.

سفالگران ایرانی، از همان آغاز، با آرایش و نقش‌اندازی روی سفال‌ها، یا در ساختن آن‌ها – چه سفال ساده و چه  نمادین (سمبولیک)، خواسته اند، انواع موجودات مکان زندگی خود، نشان دهند و یا نشانه‌هایی از خطِ فکری و باورِ قومی را در آن‌ها نمایان سازند. نقش‌های زیرین، که دارای دیرینگی شش هزار ساله هستند، نشان می‌دهند که زنان و مردان، در کار روزانه، شکار با تیروکمان، رکس (رقص) خرمن و انجام آیین‌های نمادین باورشان، همراه بوده اند.

نقش‌ها، رکس خرمن

نقش‌ها، رکس خرمن

تزیینات روی این گونه سفال‌ها و شیوه‌ی نقش و نگارش آن‌ها، نشانه‌ی بارز توانایی و اندیشه‌ورزی سازندگان آن‌ها هستند. این‌ها همه، بیانگر دانایی و دانشِ ورزدیده و پیشرفته‌ای است که، سازنده‌ی این سفال‌ها، می‌بایستی در آفرینش «شکل، اندازه و رنگ‌ها و دگرگونه سازی آن‌ها»  از آن برخوردار بوده باشد.

از اینرو، بدون تردید باید بپذیریم که در فاصله‌ی زمانی بین ۵۵۰۰ تا ۳۰۰۰ سال پیش از زایش مسیح، این دانش در ایران از ارتفاع و گسترش شگفت آوری برخوردار بوده است. اینگونه سفال‌های یافته شده از کاوش‌های مناطق بیشمار روستایی و شهری، در پهنای گسترده‌ی ایران، نشانگر مهارت و گستردگی این فن و دانش در سراسر ایران می‌باشد. در این رابطه به دو شیئی تازه بدست آمده از حوزه‌ى هلیل رود (جیرفت)، اشاره می‌کنم که  به نیمه‌ى نخست هزاره‌ى سوم پیش از میلاد تعلق دارند. بررسی عوامل رنگزا و نوع پخت این سفال‌ها، در نوع خود یکی از نمونه‌های نادر تکنیک و شیوه‌ى ساخت سفال تزیینی پیکرنما، بشمار می‌روند.

‫سفال نیمه‌ى نخست هزاره‌‌ى سوم پ.م.‬

‫سفال نیمه‌ى نخست هزاره‌‌ى سوم پ.م.‬ / ‫عکس از دکتر مجیدزاده‬

هربرت رید Sir Herbert Read، درباره‌ی سفال‌های ایران می‌گوید:« هنر سفالگری، ساده ترین و در عین حال، پیچیده ترینِ هنرهاست. سادگی آن در استفاده از موادی است که در همه جا گسترده است ولی پیچیدگی اش، درآفرینش شکل و نقش آن است، که بیانگر ذهنی و انتزاعی بودن آن است. سادگی این فن در آن است که به آسانی راه به تقلید می‌گشاید. ولی پیچیدگی‌اش به توانش هنری سفالگر بسته است که در شکل‌دهی آن، از دنیای ذهنی خود الهام می‌گیرد». او سپس می‌گوید:« هنر، ظرافت، توانایی و استعداد مردم یک کشور را باید از روی هنر سفالگری آن کشور شناسایی کرد، زیرا سفال، مطمئن‌ترین محک برای این شناسایی می‌باشد». طبیعی است که هربرت رید، در این تعریف از سفال، محدودیت‌های سفالگر را در گزینش مواد اولیه‌ی کار، تکنیک و مورد مصرف کنار گذاشته است. نظر وی می‌تواند پایه‌ای برای ارزیابی هنر سفال بعنوان هنری ویژه مورد استفاده قرار گیرد، ولی برای باستانشناسان، سفال بعنوان ابزار شناسایی و رابط فرهنگی بین منطقه و مردم آن از سویی و نشانگر برهه‌ی زمانی از سوی دیگر، مقامی برگزیده دارد.

منابع:
۱٫سالشماری در باستان‌شناسی جهان باستان، رویه‌ی ۲۱۷. کتاب
Alt Iran, Robert H. yson, u.a. , Herausgegeber. Edith Porada, Holl Verlag, Badeb-Baden.
رابرت دایسون با کاوش‌های سال‌‌‌های ۱۹۷۰-۱۹۷۱ در ایران،  در حسنلو، در آذربایجان، نیز همراهی کرده و دستاوردشان مجموعه‌ی زیبایی از سفالینه‌ها و کتیبه‌ها می‌باشد، که در گزارش هیئت باستان‌شناسان آلمانی که توسط مهندس سروش حبیبی به فارسی برگردانده شده است، از آن‌ها یاد می‌کند. در دیدار نگارنده با ایشان، در تهران، گفتاری از یک کتیبه‌ی کوهی نویافته به میان آوردند، که به سفارش اشان از آن دیدار کردم که امیدوارم در فرصت‌های آینده نوشتاری در این باره فراهم کنم.
۲٫ریتون، واژه‌ی یونانی است و به جام فلزی یا سفالی گفته می‌شود.
۳٫ هنر ایران در دوران ماد و هخامنشی.
۴٫آذربایجان، پیش از تاریخ و پس از آن، دو جلد، تالیف سید اسماعیل وکیلی.
ایران از آغاز اسلام، نگارش: رمان گیرشمن.
۵٫تاریخ تمدن ایران، نگارش ویل دورانت جلد نخست، رویه‌ی ۱۰۵
۶٫Unterwegs in die Vergangenheit, (übersetzt ins Deutsch: Angelika Feilbauer)
7.شاهکارهای هنر ایران،  کتاب صنایع ایران رویه‌ی ۱۹
۸٫ باستان‌شناسی که شاید بیشترین اسناد را درباره‌ی هنر و فرهنگ ایران فراهم آورده است. او به سبب علاقه بسیار زیادی که به هنر و فرهنگ ایران داشت، بنا به وصیت خود، در ایران (اصفهان) به خاک سپرده شده است.
۹٫ مجله باستان‌‌‌شناسی و تاریخ، ۱۳۸۲، رویه‌‌ی ۵۵ تا ۶۰، دکتر یوسف مجید‌زاده، ترجمه: فرشید مصدقی امینی.

• همه‌ی نوشته‌های جواد پارسای

دیدگاه خود را بیان کنید.